جمعه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۴۰ ب.ظ
پشت دیوارهای شهر عنوان کتابی است که به صورت یادداشت های روزانه ، از
بحث آغاز جنگ در 31 شهریور سال 1359 صحبت می کند.
درباره کتاب
خرمشهر نخستین بار پای بمبها و خمپارههای عراقی را بر سنگ فرش آرامشش احساس میکند. شهر بندری زیبا با سوتهای کشتیهایش که آرامش را در شهر اعلام میکرد. موسوی با خانوادهاش دل در گرو شهرش دارد و دفاع از آن را واجب میداند. مهاجرت میکند، خانوادهاش را جابهجا میکند، شهر به شهر میرود، دوباره به خرمشهر بر میگردد. روزهای پرالتهاب 58 است و مردم لبریز از شادی و غرور پیروزی که اهریمن دامن کشان وطن را ترک میکند و اهریمنزادگان پردامن به جنوب وطن لشکر میکشد تا نهال نو بر کشیده انقلاب را شاخه بشکند و یا از ریشه در آورد. سعید موسوی در پشت دیوارهای شهر، دوربینوار لحظههای این سالها را ضبط میکند و چشم دیدهایش را از شهر تهران و سایر شهرستانها با ظرافت خاصی تحریر میکند.
پشت دیوارهای شهر زندگی را نقاشی میکند که آبهایش میسوزد و آسمانش زخمی است. پنجره و پردههای هم در شهر نمانده است تا وی از پشت آن به زیبا شهرش بنگرد، به ناچار از پشت دیوارهای شهر به آن مینگرد. در این نقاشی، جادههای غربت و هراس دوری از خرمشهر انتهایی ندارد. امروز موسوی چهل ساله است، اما چشم دید او از خرمشهر زخمی و خرمشهر امروز دیدنی و شنیدنی است.
بچه ای که در سن 17 سالگی برای نام نویسی و آغاز درس و مدرسه به هنرستان می رود . اما آنجا متوجه می شود که اوضاع عادی نیست و بعد از ساعاتی با حمله ی هواپیماها و توپخانه دشمن این اوضاع غیرعادی اتفاق می افتد و در واقع از آنجا این نوجوان 17 ساله خود به خود وارد مرحله ی تازه ای از زندگی اش می شود ، آن هم دیدن یک جنگ تمام عیار با تمام خشونت و بی رحمی هایش.
این پسر 17 ساله ، خاطراتش را به سرعت و به صورت کوتاه کوتاه و به شیوه ی مینی مال روایت می کند. در واقع فرصتی برای ایستادن درنگ کردن و فکر کردن ندارد . آنچه را که در لحظه می بیند بدون هیچ گونه آرایه ی ادبی یا قید و بندی روایت می کند و ما را در مواجه با یک جنگ تمام عیار قرار می دهد.
جنگ شروع می شود بعد از آن ابتدایی ترین چیزی که اتفاق می افتد کشته شدن و زخمی شدن و ویران شدن خانه هاست که این نوجوان 17 ساله با چشمان خودش می بیند و بعد آنها را مقابل چشمان ما قرار می دهد و ما قدم به قدم با آدمهایی که آنجا شهید می شوند مجروح می شوند و خانه هایی که ویران می شوند رودررو می شویم و به عمق فاجعه پی می بریم. 31 شهریور 1359 ساعت 10 صبح. 17 سالگی ام را برمی دارم و می روم دم در هنرستان می گویم برای ثبت نام آمده ام سوم برق. مدیر و ناظم و تعدادی از معلمها می خندند. چیزی نمی فهمم به طرف مسجد جامع می آیم .
شلوغ است کمی بیشتر از شلوغی هر روز. چند هواپیما در آسمان پیدایشان می شود پایین می آیند دیوار صوتی را می شکنند و بمب هایشان را می ریزند روی سر شهر. صدای انفجار می آید. ماشینها بوق می زنند مردم داخل همدیگر می روند. بعضیها فرار می کنند من هم فرار می کنم جنگ شروع می شود. در مجموع کتاب پشت دیوارهای شهر خاطرات خودنوشت یا یادداشت های روزانه محسوب می شود. تماما مستند است هر چند ممکن است از تکنیکها و آرایه های داستانی استفاده کرده باشد ولی کلا یک کار مستند است که اتفاق افتاده و ما از زبان فرد 17 ساله ای آن را روایت می کنیم و این فرد 17 ساله ما را با مسائل مختلف این شهر و آنچه که بر شهر گذشته است آشنا می کند.
از متن کتاب میخوانیم:
امروز برف بارید، اولین بار است که برف
میبینیم. بچهها دیوانه شدند. صبح بلند شدند و دیدند همه جا سفید است؛
محوطه خوابگاه، درختها، کنار پنجرهها و دیوانه شدند. از اتاقها ریختند
بیرون، دستها را به آسمان گرفتند و برفها را توی هوا خوردند.
اطلاعات تکمیلی کتاب پشت دیوارهای شهر
کد کالا 50-4842
وزن 274 گرم
انتشارات سوره مهر
مولف سید سعید موسوی
تاریخ انتشار 1 فروردین 1387
قطع کتاب رقعی
نوع جلد شومیز
نوع چاپ تک رنگ
نوع کاغذ معمولی
تعداد صفحات 160
نوبت چاپ 2
شابک 13 رقمی 9789645060983