جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۱۰ ب.ظ

خدا!!!!چه قدر مهربانی؟؟؟؟

در ادامه مطلب گفتگویی  زیبا و عارفانه میان معبود و عبد آمده است.




خدا: بنده ی من، نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا، خسته ام! نمی توانم.

خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا، خسته ام. برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

خدا: بنده ی من، قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
بنده: خدایا، سه رکعت زیاد است.

خدا: بنده ی من، فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا، امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری وجود ندارد؟

خدا: بنده ی من، قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله.
بنده: خدایا، من در رختخواب هستم. اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا: بنده ی من، همانجا که دراز کشیده ای تیمّم کن و بگو یا الله.
بنده: خدایا، هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.

خدا: بنده ی من، در دلت بگو یا الله؛ ما نماز شب برایت حساب می کنیم.بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.

خدا: ملائکه ی من، ببینید من چقدر ساده گرفته ام.

 اما او خوابیده است، چیزی به اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده است، امشب با من حرف نزده.

ملائکه: خداوندا، دوباره او را بیدار کردیم، اما باز خوابید.

خدا: ملائکه ی من، در گوشش بگویید: پروردگارت منتظر توست.
ملائکه: پروردگارا، باز هم بیدار نمی شود!

خدا: اذان صبح را می گویند، هنگام طلوع آفتاب است، ای بنده ی من بیدار شو، نماز صبحت قضا می شود، خورشید از مشرق سر بر می آورد.
ملائکه: خداوندا، نمی خواهی با او قهر کنی؟

خدا: او جز من کسی را ندارد...شاید توبه کرد...


بنده ی من! تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری...!

                                                 با تشکر از خدا.



نوشته شده توسط نویسندگان کانون توحید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آخرین نظرات

خدا!!!!چه قدر مهربانی؟؟؟؟

جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۱۰ ب.ظ

در ادامه مطلب گفتگویی  زیبا و عارفانه میان معبود و عبد آمده است.




خدا: بنده ی من، نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا، خسته ام! نمی توانم.

خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا، خسته ام. برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

خدا: بنده ی من، قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
بنده: خدایا، سه رکعت زیاد است.

خدا: بنده ی من، فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا، امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری وجود ندارد؟

خدا: بنده ی من، قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله.
بنده: خدایا، من در رختخواب هستم. اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا: بنده ی من، همانجا که دراز کشیده ای تیمّم کن و بگو یا الله.
بنده: خدایا، هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.

خدا: بنده ی من، در دلت بگو یا الله؛ ما نماز شب برایت حساب می کنیم.بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.

خدا: ملائکه ی من، ببینید من چقدر ساده گرفته ام.

 اما او خوابیده است، چیزی به اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده است، امشب با من حرف نزده.

ملائکه: خداوندا، دوباره او را بیدار کردیم، اما باز خوابید.

خدا: ملائکه ی من، در گوشش بگویید: پروردگارت منتظر توست.
ملائکه: پروردگارا، باز هم بیدار نمی شود!

خدا: اذان صبح را می گویند، هنگام طلوع آفتاب است، ای بنده ی من بیدار شو، نماز صبحت قضا می شود، خورشید از مشرق سر بر می آورد.
ملائکه: خداوندا، نمی خواهی با او قهر کنی؟

خدا: او جز من کسی را ندارد...شاید توبه کرد...


بنده ی من! تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری...!

                                                 با تشکر از خدا.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۰۸
نویسندگان کانون توحید

عبد

خدا

دکلمه

معبود

گغتگو

سمت خدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی