يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۹ ب.ظ

مقالاتی در مورد حضرت عباس(ع)

در ادامه مطلب چندین مقاله در مورد ابعاد مختلف زندگانی حضرت ابوالفضل (ع) آمده است.

چرا حضرت عباس (ع) باب‌الحوائج شد؟

اینکه او به مقام باب‌الحوائجی رسیده است، به خاطر این نیست که چون دست یا پای او را قطع کردند و یا چشمش را تیر باران کردند، بلکه علت آن امر دیگری است امتحانی که او پس داد هیچیک از شهدای کربلا این امتحان را پس ندادند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین یحیی صادقی در گفت وگویی سرّ باب الحوائجی حضرت عباس‌(ع) را تشریح کرد. خلاصه این گفتوگو به شرح زیر است. وی می گوید:
« و أبلی بلاء حسنا » عباس بن علی‌(ع)، مبتلا به آزمون سخت شد و ایثار و جان‌فشانی کرد و سر فراز بیرون آمد در بیان اینکه چرا او «باب الحوائح» الی الله است و هر گرفتار و دردمندی به او متوسل می‌شود و حاجت می‌گیرد، علل مختلفی ذکر کرده‌اند که چرا او باب‌الحوائج الی الله است آیا به خاطر این است که دست خود را از دست داد یا به خاطر این بود که فرقش شکاف برداشته است یا...
«از حسن روی یوسف دست بریده سهل است / در کوی دلبر ما سرها بریده بینی»
در روز عاشورا اصحاب ابا عبد الله واقعاً مردانه ایستادگی کردند، 72 نفر در برابر سی هزار نفر بودند و آنقدر رشادت کردند که این جنگ تا عصر عاشورا طول کشید.
نیزه‌ها بدن‌ها را پاره پاره کرد، اما روح که تسخیر پذیر نیست، آن کرامت‌های اخلاقی قابل تغییر و تحول نبود، ثابت قدم ماندند و به کوی جانان رفتند.
حضرت عباس گرفتار آزمون سخت شد و سربلند از آن بیرون آمد؛ آن حضرت القاب فراوانی دارد یکی از القاب او «عبد صالح» است « السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِح الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُوله » [9] یکی از القاب او «سقاست» و از القاب او «صاحب اللواء» است او پرچمدار کربلاست.
لقب دیگر او باب الجوائح است، بزرگان وجوهی ذکر کرده‌اند که چرا او قبله حاجات ارباب حوائج است.
مرحوم آقای برقعی می‌گفت: اینکه او به مقام باب‌الحوائجی رسیده است، به خاطر این نیست که چون دست یا پای او را قطع کردند و یا چشمش را تیر باران کردند، بلکه علت آن امر دیگری است امتحانی که او پس داد هیچیک از شهدای کربلا این امتحان را پس ندادند.
حضرت ابوالفضل‌(ع) تشنه بودند و وارد شریعه فرات شدند و موج‌های فرات را دیدند، انسان تشنه‌ایی که سه روز آب نخورده است و مشکش را پر از آب کرده است، کفی ازآب فرات را برداشت و یاد تشنگی برادر نبود و این کف آب را به بالا آورد و هنوز تشنگی برادر را به خاطر ندارد، همین که آب را نزدیک لب‌ها آورد و مماس لب‌های تشنه او شد اینجا بود که «فتذکر عطش اخیه الحسین»[10] یاد تشنگی برادر کرد و این رجز را خواند.
«یا نفسیُ مِنْ بعدِ الحسین هونی وبعده لا کُنتِ أن تکونی
هذا الحسین وارد المنون وتشربین بارد المعین!؟
تا اللّه ما هذا فعال دینی»
خطاب به نفس خود گفت تو سیراب باشی و اطفال ابی عبد الله فریاد تشنگی‌شان به آسمان برسد.بعد قسم یاد کرد که به خدا این رفتار دین نیست که من با لب سیراب از شریعه بیرون بروم، ولی اطفال حجت خدا تشنه باشند.جناب سید حبیب الله چایچیان معروف به «حسان» در کتاب اشک‌ها بریزید اشعار نغری دارد.

کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این کعبه عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من کرد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا قبول افتد حج من و تقصیرم

با خود گفت، من این را هم بر خودم نمی‌بخشم، چرا دست زیر آب کردم و تا نزدیک لب‌ها آوردم؟ این بر مُحرم حرام است، چرا که من محرم هستم و کربلا محل احرام می‌باشد، یکی از محرمات احرام، نگاه به آیینه است گویا عباس بن علی خطاب به نفسش می‌گوید؛ ای عباس چرا بر آب نکاه کردی و خودت را دیدی! به جرم این محرمات احرام در کربلا، باید این چشم و دست خود را قربانی کنی، تا فدیه این دو عملت باشد.
مرحوم برقعی می‌گفت: غیر از چشم بیدار خدا کسی عباس را نمی‌دید و اگر عباس از شریعه؛ آب می‌خورد کسی خبر نداشت، لکن برای رضای خدا، با نهایت خلوص آب را روی آب ریخت و با برادر مساوات کرد و در کوران حوادث قمر بنی‌هاشم آزمون‌های سختی داد و سربلند بیرون آمد و شهید از دنیا رفت.

..................................................................................................

سید به چه کسی می گویند ؟

آیا حضرت عباس علیه السلام هم سید است ؟
اللهم صل على محمد و آل محمد، کما صلیت على ابراهیم و آل ابراهیم ، و بارک على محمد و آل محمد، کما بارکت على ابراهیم و آل ابراهیم ، انک حمید مجید.
حدیث نبوى
در اصطلاح کسى را مى توان سید گفت که حسب و نسب وى از سوى پدر به حضرت عبدالمطلب بن هاشم علیهماالسلام جد بزرگوار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم برسد و چون حسب و نسب حضرت ابى الفضل العباس علیه السلام از طرف پدر حضرت على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم علیهم السلام مى رسد، لذا شک و تردیدى در این نیست که حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام هم سید است . این تذکر را از این لحاظ دادیم که بعضى از دشمنان اهل بیت علیهم السلام یا بعضى از دوستان نادان خیال مى کنند که حضرت ابوالفضل العباس  علیه السلام سید نبوده کمى بیشتر توضیح مى دهیم تا مطلب جا بیفتد:
کلمه ((سید)) از نظر لغت عرب : در کتاب معجم اللغة که انصافا در علم لغت بى نظیر است - مى نگارد: سید یعنى رئیست ، پرورش دهنده ، آقا، مالک ، شریف و فاضل ، سخى و کریم ، حلیم و بردبار، عابد و پرهیزگار، زعیم که در قرآن هم به همین معنا به کار رفته است کسى که مال خود را در راه حق عطا کند، شکر خدا را به جا آورد و بزرگ و مربى خاندان :
هر کسى داراى یکى از این گونه صفات باشد مى توان از نظر لغت عرب به وى سید گفت . چون تمام این صفات به درجه اتم در حضرت هاشم جد بزرگوار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نمایان بود، علاوه بر این سیادت و حفاظت خانه خدا و خدمت زائران بیت الله به عهده او بوده است ، بنابراین صفت عام براى جد بزرگوار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم صفت خاص شده بلکه یک لقب مخصوص حتى به حد علم رسید.
کلمه ((سید)) از نظر اصطلاح و استعمال
((سید)) از نظر اصطلاح به افرادى گفته مى شود که نسب آنان از سوى پدر به حضرت عبدالمطلب بن هاشم جد بزرگوار رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم برسد. چون آنها علاوه بر جمیع صفات حمیده و پسندیده و برگزیده خدا هم بودند (صلى الله علیهم اجمعین ).
کلمه ((سید)) از نظر روایات
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم :
((نحن بنو عبدالمطلب سادات اهل الجنة انا و على ، و جعفر و حمزة و الحسن و الحسین و فاطمة و المهدى )). (1)
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: ما بنى عبدالمطلب سادات اهل جنت هستیم من و على و جعفر و حمزه و حسن و حسین و فاطمه و مهدى .
روایتى از حضرت امام حسن بن على علیهماالسلام است که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
((ادعو سید العرب (یعنى علیا) قالت عائشة : الست سید العرب ؟ قال النبى صلى الله علیه و آله و سلم : انا سید ولد آدم و على سید العرب )). (2)
یعنى سید العرب را صدا دهید (یعنى على علیه السلام را) عایشه گفت : آیا شما سید العرب نیستى ؟ نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: من سید بنى آدم هستم و على سید العرب است )).
و قال صلى الله علیه و آله و سلم : یا على انت سید فى الدنیا و سید فى الاخرة . (3)
و قال علیه السلام : الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة )). (4)
کلمه ((سید)) از نظر علما
در کتاب اسعاف الراغبین (ص 47) مى نگارد:
اسم شریف و سید یطلق فى الصدر الاول على کل من کان من اهل البیت علیهم السلام سواء کان حسنیا ام حسینیا ام علویا من ذریة محمد حنفیة او غیره من اولاد على بن ابى طالب ام جعفر ام عقیلیا ام عباسیا و الشریف الزینبى )).
ترجمه : اطلاق کلمه شریف و سید بر تمام اهل بیت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بوده خواه از فرزندان امام حسن یا فرزندان امام حسین ، یا از نسل هاى على بن ابى طالب از ذریه محمد بن حنفیه ، یا از فرزندان جعفر بن ابى طالب ، یا از فرزندان عقیل ، یا از نسل هاى عباس عموى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم باشند.
همینطور در کتاب احکام سلطانیه آمده است :
((سید)) و هو اطلاقه على کل علوى و جعفرى و عقیلى و عباسى .
یعنى آن کلمه سید و شریف اطلاق بر تمام هاشمیون علوها و جعفرى ها و عقیلى ها و عباسى ها مى شود.
در کتاب جامع الانساب ، (ص 35) مى نگارد:
در زمان حاضر ایرانیان منحصرا کلمه ((سید)) را براى عموم بنى هاشم استعمال مى کنند و در ایران جایى یافت نمى شود که به آنان کلمه دیگرى غیر از سید اطلاق کنند.
علامه حلى ((اعلى الله مقامه الشریف )) در کتاب تذکره مى نگارد:
((مستحق خمس هستند؟ نسب شان از طرف پدر به حضرت عبدالمطلب برسد)).
کثیرى از علماى امامیه عامه اتفاق بر این دارند، البته علامه سید مرتضى قائل بر این است که اگر کسى مادرش هم سیده باشد یعنى از طرف مادر نسبت به جد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم داشته باشد مى تواند خمس بگیرد. (5)
ملا مهدى نراقى کاشانى ((ره )) در مستند الشیعه ، ج 2، کتاب الخمس ، ص 84 فى المسالة الخامسة مى نگارد:
((السادات هم الهاشمیون المنتسبون الى هاشم جد النبى صلى الله علیه و آله و سلم اى اولاد عبدالمطلب من بنى عبدالله و ابى طالب و العباس و الحارث و ابى لهب ، و استحقاقهم الخمس اجماعى ویوید ذلک الاخبار)).
سادات تمام بنى هاشم که منتسب به حضرت هاشم جد نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم باشند و آن اولاد عبدالمطلب از بنى عبدالله و ابى طالب و بنى العباس و حارث و ابى لهب اجماع است که همه شان استحقاق خمس ‍ دارند و اخبار هم موید اى مطلب است .
هر چند در ایران به سیادت حضرت ابوالفضل العباس و اولادش علیهم السلام ایمان و ایقان دارند ولى در بعضى از کشورها این سوال مطرح است . از این جهت ما لازم دانستیم این مطلب را تذکر بدهیم .
حضرت ابى الفضل العباس علیه السلام ازآل محمد صلى الله علیه و آله و سلم است
درباره این که حضرت ابى الفضل العباس علیه السلام از آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم و به یک چنین مقامى سرفراز است ، روایاتى زیاد در کتب شیعه و سنى آمده است ، که مختصرى از آنها به عرض خوانندگان معظم مى رسانیم .
ابن اثیر جزرى که یکى از علما و دانشمندان بزرگ اهل تسنن به شمار مى رود در کتاب نهایه مى نگارد:
صدقه براى حضرت محمد و آل آن بزرگوار صلى الله علیه و آله و سلم حلال نیست . آن گاه از قول شافعى نقل مى کند و مى گوید: ((آل محمد افرادى هستند که صدقه به آنان حرام است و خمس در عوض صدقه براى ایشان مقرر شده و اشخاصى که صدقه بر آنان حرام است همان افرادى هستند که از نسل و صلب حضرت هاشم و مطلب باشند.
در کتاب معجم متن اللغه در لغت ((اهل )) آمده :
آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم و اهل بیت آن حضرت است و منظور از اهل بیت حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم : على ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام مى باشند.
امام اهل تسنن احمد حنبل در کتاب مستند (ج 6، ص 323) از ام البنین حضرت ام سلمه (ره ) نقل مى کند:
پیامبر خدا به فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: ((شوهرت على و فرزندانت حسن و حسین را نزد من بیاور. وقتى همه آمدند پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم یک کساى یمنى بر روى ایشان افکند و آن گاه دست مبارک خود را روى آن کسا نهاد و گفت :
پروردگارا اینان آل من اند. بار خدایا، صلوات و برکات خود را براى محمد و آل محمد نازل فرما.
ام سلمه مى گوید: من هم گوشه کسا را بلند کردم که داخل کسا شوم ولى پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم آن را از دستم گرفت و فرمود تو نیز به خیر و سلامتى خواهى بود)).
ده ها روایت دیگر در کتب اهل تسنن داریم که حضرت على علیه السلام از آل محمد به شمار مى رود و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام که فرزند و خلف صالح آن بزرگوار است نیز از آل محمد محسوب مى شود.
درکتاب قاموس اللغه مى گوید: کلمه عترت به معناى فرزند، قبیله ، خویشان نزدیک از گذشتگان و آیندگان .
امام حسین علیه السلام در کربلا در زیر یک خیمه که حضرت عباس ‍ علیه السلام فرزندان امام حسن علیه السلام و فرزندان عقیل علیهم السلام بودند فرمود: ما عترت اهل بیت رسول صلى الله علیه و آله و سلم هستیم .
مراد این که امام حضرت عباس علیه السلام و دیگر خویشان نزدیک را از عترت اهل بیت قرار داده و از عترت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم جدا نکرده است . علامه حلى ((رحمة الله علیه )) در کتاب تذکرة الفقهاء در بحث مستحقان زکات مى نگارد:
((وقد اجمع المسلمون کافة على تحریم الصدقة الفروضة على بنى هاشم )) لقوله علیه السلام : ((ان الصدقة لا تنبغى لآل محمد، انما هى اوساخ الناس )). (6)
و قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم : انا اهل البیت لا تحل لنا الصدقة . (7)
چون حضرت قمر بنى هاشم از آل رسول صلى الله علیه و آله و سلم محسوب مى شوند، پس صدقه و زکات واجب بر او و نسل آن حضرت حرام است .
صاحب کتاب ((انوار زهرا علیهاالسلام )) مى نگارد: متجاوز از صد جلد کتاب در معناى آل بیت لغت و احادیث را دقیقا مطالعه کردم ... از بسیارى از احادیث استفاده مى شود که آل پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم تمام بنى هاشم تا روز قیامت اند. در لغت ، آل را به معناى اهل گفته اند با این فرق که در معناى آل ، داشتن شرافت لحاظ شده ولى در معنى اهل این قید ذکر شده است ... به طور خلاصه در تمام کتب لغت ، آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم به معناى ذریه آل آن حضرت تا روز قیامت و اقوام نزدیک آن وجود مقدس از کسانى که صدقه بر آنها حرام بوده و مى شود به آنها خمس داده ، اما در روایات نیز به همین معنا آمده است ، زیرا در باب زکات در احادیث مکرر گفته شده که زکات بر آل محمد حرام است و در باب خمس نیز روایاتى تصریح شده که نیمى از خمس را به آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم داد. که طبق دو دسته احادیث در کتب فقه تصریح شده که آل محمد شامل جمیع بنى هاشم تا روز قیامت مى گردد.
معناى آل و امت
حدیثى از امام رضا علیه السلام علماى عراق در حضور مامون از امام علیه السلام پرسیدند:
اخبرنا یا ابا الحسن عن العترة هم آل او غیر آل ؟ فقال الرضا علیه السلام : هم الآل .
فقالت العلماء: فهذا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یوثر عنه انه قال : ((امتى الى )) وهولاء اصحابه یقولون بالخبر المستفیض الذى لا یمکن دفعه ((آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم امته )) فقال ابوالحسن الرضا علیه السلام : اخبرونى هل تحرم الصدقة على آل محمد؟ قالوا: نعم . قال علیه السلام : فتحرم على الامة ؟ قالوا: لا.
قال : هذا فرق بین الآل و بین الامة . (8)
آل ، در لغت به معنى اهل بیت است . و اهل حدیث گفته اند: آل نبى آنهایى هستند که زکات بر آنها حرام است و در عوض خمس به آنها تعلق مى گیرد. دسته اى گفته اند: آل پیرو و مطیع را گویند.
قاضى حسین بن مسعود بغوى در کتاب ((شرح سنة الرسول )) روایت کرده که از پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم پرسیدند: چگونه بر شما درود بفرستیم ؟ فرمود: بگویید: اللهم صل على محمد و آل محمد کما صلیت على ابراهیم و آل ابراهیم و بارک على محمد و آل محمد، کما بارکت على ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.
در کتب لغت آل را به معنى اهل بیت و اهل بیت را به معنى آل نوشته اند و چنین تفسیر کرده اند که اصل آل اهل بوده وهاء به همزه تبدیل شد. و دلیل این مطلب اینکه هاء براى تصغیر آمده ، چنانچه در تصغیر آل ، اهیل گفته اند که اسماء به اصل خود بازگشت مى کند.
مسلم بن حجاج و ابو داود سجستانى و نسائى در تفسیر آل روایت کرده اند که در بیان آل از پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم شنیدیم فرمود: ان هذه الصدقات انما هى اوساخ و آنهالا تحل لمحمد و لا لال محمد.
مالک بن انس هم درموطا خود آورده است که :
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم : الصدقة لال محمد صلى الله علیه و آله و سلم انما هى اوساخ الناس .
زید بن ارقم روایت کرده که در باب حرمت صدقات بر آل ، مراد: آل على ، آل جعفر، آل عباس و آل عقیل هستند.
و خلاصه احادیث فریقین در معنى آل ، اهل بیت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مى باشد. (9)
اهانت به علویه
بزرگى از علماى اعلام و سلسله جلیله سادات که شاید از ذکر نام شریفش ‍ راضى نباشد نقل فرمود: زمانى پدر علامه ام را در خواب دیدم و پرسش ها از ایشان کرده و پاسخ هایى شنیدم :
1. ارواحى که در عالم برزخ معذب اند عذاب و سختى هاى آنان چه گونه است ؟
در پاسخ فرمود: آنچه براى تو که هنوز در عالم دنیا هستى مى توان بیان کرد به طور مثال آن است که هر گاه در دره اى از کوهستان باشى و از چهار سمت کوه هاى بسیار مرتفعى که هیچ توانایى بر بالا رفتن از آن ها نباشد و در حال گرگى هم تو را دنبال کند و هیچ راه فرارى از او نباشد.
2. آیا خیراتى که در دنیا براى شما انجام داده ام به شما رسیده و کیفیت بهره مندى شما از خیرات ما چه گونه است ؟
در پاسخ فرمود: بلى تمام آن ها به من رسیده است و اما کیفیت بهره مندى از آن ها را به هم ذکر مثالى براى شما بیان مى کنم :
هر گاه درحمام بسیار گرم پر از جمعیتى باشى که در اثر کثرت تنفس و بخار و حرارت ، نفس کشیدنت سخت باشد در آن حال ، گوشه در حمام باز شود و نسیم خنک به تو برسد چه قدر شاد و راحت و آزاد مى شوى ؟! چنین است حال ما هنگام رسیدن خیرات شما.
3. چون پدرم را سالم و منور دیدم و تنها لب هاى او زخم دار و آلوده به چرک و خون بود از آن مرحوم سبب زخم بودن لب هایش را پرسیدم و گفتم اگر کارى از دست من بر مى آید براى بهبودى لب هاى شما بفرمایید تا انجام دهم .
در پاسخ فرمود: تنها علاج آن به دست علویه مادر شماست ، زیرا سبب آن اهانتى بود که در دنیا با وى مى کردم و چون نامه سکینه است هر وقت او را صدا مى زدم خانم ((سکو)) مى گفتم و او رنجیده خاطر مى شد، و اگر بتوانى او را از من راضى کنى امید بهبود است .
ناقل محترم فرمود: این مطلب را به مادرم گفتم در جواب گفت : بلى ، پدر شما هر وقت مرا صدا مى زد از روى تحقیر مى گفت : خانم ((سکو)) و من سخت ناراحت مى شدم ولى اظهار نمى کردم و به احترام ایشان چیزى نمى گفتم و چون فعلا گرفتار و ناراحت است او را حلال کرده و از او راضى هستم و از صمیم قلب برایش دعا مى کنم . (10)
----------------------------------------
1-بحار الانوار، ج 22، ص 142، ح 142، باب 37.
2-ریاض النضرة فى مناقب العشرة ، ج 3، ص 137.
3-ریاض النضرة ، ج 3، ص 138.
4-صواعق المحرقه ، ص 189؛ کنز العمال ، ج 6 ص 220؛ احقاق الحق ، ج 10، ص 544 - 593.
5-تذکرة الفقهاء، کتاب الخمس ، مسالة فى المستحقین .
6-صحیح مسلم ، ج 2 ص 52.
7-کنز العمال ، ج 6، ح 16527.
8-تحف العقول ، ص 426؛ بحار الانوار، ج 25، ص 221.
9-مجموعه زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام ، عماد زاده ، جلد اول ، چاپ دوم سال 1374 قمرى ، ص 17، به نقل از مطالب السول فى مناقب آل الرسول ، محمد بن طلحه شافعى ، ص 3.
10-کشکول شمع جمع ، محمد راجى ، ص 494 - 495، به نقل از داستانهاى شگفت ، ص 269.

.....................................................................................................................................................................

قبری در میان آب

شیخ عباس 74 ساله ، که 36 سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در مورد جریان آب دور قبرعلمدار کربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لوله‌کشی نبود این آب مرتب می‌جوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌شد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می‌کردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود، اما یک فرد از خدا بی‌خبر آمد به بهانه اینکه یک ترکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، می‌خواهم آزمایش کنم این اب از کجا می‌آید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، نتوانستند آن دو چشمه احیا شود اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب اینقدر چشم‌های کور شده را شفا می‌داد و از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده نشود نه کم و نه زیاد می‌شود.


وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است. شیخ عباس ادامه داد: این آب به ارتفاع یک متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من این‌ها را به چشم خود دیده‌ام و بارها شاهد بوده‌ام چقدر افراد کور وارد حرم شده و چند قطره از این آب در چشمان آنها ریخته شده و بینا شده‌اند و یا افرادی دارای امراض پوستی و سرطانی با استفاده از این آب شفا پیدا کرده‌اند. وی ادامه داد: مگر  دریای رحمت اباالفضل تمام می‌شود. وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحب‌الزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می‌اید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بسته‌اند

برای دیدن ادامه تصاویر کلیک کنید ...



نوشته شده توسط نویسندگان کانون توحید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آخرین نظرات

مقالاتی در مورد حضرت عباس(ع)

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۹ ب.ظ

در ادامه مطلب چندین مقاله در مورد ابعاد مختلف زندگانی حضرت ابوالفضل (ع) آمده است.

چرا حضرت عباس (ع) باب‌الحوائج شد؟

اینکه او به مقام باب‌الحوائجی رسیده است، به خاطر این نیست که چون دست یا پای او را قطع کردند و یا چشمش را تیر باران کردند، بلکه علت آن امر دیگری است امتحانی که او پس داد هیچیک از شهدای کربلا این امتحان را پس ندادند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین یحیی صادقی در گفت وگویی سرّ باب الحوائجی حضرت عباس‌(ع) را تشریح کرد. خلاصه این گفتوگو به شرح زیر است. وی می گوید:
« و أبلی بلاء حسنا » عباس بن علی‌(ع)، مبتلا به آزمون سخت شد و ایثار و جان‌فشانی کرد و سر فراز بیرون آمد در بیان اینکه چرا او «باب الحوائح» الی الله است و هر گرفتار و دردمندی به او متوسل می‌شود و حاجت می‌گیرد، علل مختلفی ذکر کرده‌اند که چرا او باب‌الحوائج الی الله است آیا به خاطر این است که دست خود را از دست داد یا به خاطر این بود که فرقش شکاف برداشته است یا...
«از حسن روی یوسف دست بریده سهل است / در کوی دلبر ما سرها بریده بینی»
در روز عاشورا اصحاب ابا عبد الله واقعاً مردانه ایستادگی کردند، 72 نفر در برابر سی هزار نفر بودند و آنقدر رشادت کردند که این جنگ تا عصر عاشورا طول کشید.
نیزه‌ها بدن‌ها را پاره پاره کرد، اما روح که تسخیر پذیر نیست، آن کرامت‌های اخلاقی قابل تغییر و تحول نبود، ثابت قدم ماندند و به کوی جانان رفتند.
حضرت عباس گرفتار آزمون سخت شد و سربلند از آن بیرون آمد؛ آن حضرت القاب فراوانی دارد یکی از القاب او «عبد صالح» است « السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِح الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُوله » [9] یکی از القاب او «سقاست» و از القاب او «صاحب اللواء» است او پرچمدار کربلاست.
لقب دیگر او باب الجوائح است، بزرگان وجوهی ذکر کرده‌اند که چرا او قبله حاجات ارباب حوائج است.
مرحوم آقای برقعی می‌گفت: اینکه او به مقام باب‌الحوائجی رسیده است، به خاطر این نیست که چون دست یا پای او را قطع کردند و یا چشمش را تیر باران کردند، بلکه علت آن امر دیگری است امتحانی که او پس داد هیچیک از شهدای کربلا این امتحان را پس ندادند.
حضرت ابوالفضل‌(ع) تشنه بودند و وارد شریعه فرات شدند و موج‌های فرات را دیدند، انسان تشنه‌ایی که سه روز آب نخورده است و مشکش را پر از آب کرده است، کفی ازآب فرات را برداشت و یاد تشنگی برادر نبود و این کف آب را به بالا آورد و هنوز تشنگی برادر را به خاطر ندارد، همین که آب را نزدیک لب‌ها آورد و مماس لب‌های تشنه او شد اینجا بود که «فتذکر عطش اخیه الحسین»[10] یاد تشنگی برادر کرد و این رجز را خواند.
«یا نفسیُ مِنْ بعدِ الحسین هونی وبعده لا کُنتِ أن تکونی
هذا الحسین وارد المنون وتشربین بارد المعین!؟
تا اللّه ما هذا فعال دینی»
خطاب به نفس خود گفت تو سیراب باشی و اطفال ابی عبد الله فریاد تشنگی‌شان به آسمان برسد.بعد قسم یاد کرد که به خدا این رفتار دین نیست که من با لب سیراب از شریعه بیرون بروم، ولی اطفال حجت خدا تشنه باشند.جناب سید حبیب الله چایچیان معروف به «حسان» در کتاب اشک‌ها بریزید اشعار نغری دارد.

کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این کعبه عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من کرد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا قبول افتد حج من و تقصیرم

با خود گفت، من این را هم بر خودم نمی‌بخشم، چرا دست زیر آب کردم و تا نزدیک لب‌ها آوردم؟ این بر مُحرم حرام است، چرا که من محرم هستم و کربلا محل احرام می‌باشد، یکی از محرمات احرام، نگاه به آیینه است گویا عباس بن علی خطاب به نفسش می‌گوید؛ ای عباس چرا بر آب نکاه کردی و خودت را دیدی! به جرم این محرمات احرام در کربلا، باید این چشم و دست خود را قربانی کنی، تا فدیه این دو عملت باشد.
مرحوم برقعی می‌گفت: غیر از چشم بیدار خدا کسی عباس را نمی‌دید و اگر عباس از شریعه؛ آب می‌خورد کسی خبر نداشت، لکن برای رضای خدا، با نهایت خلوص آب را روی آب ریخت و با برادر مساوات کرد و در کوران حوادث قمر بنی‌هاشم آزمون‌های سختی داد و سربلند بیرون آمد و شهید از دنیا رفت.

..................................................................................................

سید به چه کسی می گویند ؟

آیا حضرت عباس علیه السلام هم سید است ؟
اللهم صل على محمد و آل محمد، کما صلیت على ابراهیم و آل ابراهیم ، و بارک على محمد و آل محمد، کما بارکت على ابراهیم و آل ابراهیم ، انک حمید مجید.
حدیث نبوى
در اصطلاح کسى را مى توان سید گفت که حسب و نسب وى از سوى پدر به حضرت عبدالمطلب بن هاشم علیهماالسلام جد بزرگوار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم برسد و چون حسب و نسب حضرت ابى الفضل العباس علیه السلام از طرف پدر حضرت على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم علیهم السلام مى رسد، لذا شک و تردیدى در این نیست که حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام هم سید است . این تذکر را از این لحاظ دادیم که بعضى از دشمنان اهل بیت علیهم السلام یا بعضى از دوستان نادان خیال مى کنند که حضرت ابوالفضل العباس  علیه السلام سید نبوده کمى بیشتر توضیح مى دهیم تا مطلب جا بیفتد:
کلمه ((سید)) از نظر لغت عرب : در کتاب معجم اللغة که انصافا در علم لغت بى نظیر است - مى نگارد: سید یعنى رئیست ، پرورش دهنده ، آقا، مالک ، شریف و فاضل ، سخى و کریم ، حلیم و بردبار، عابد و پرهیزگار، زعیم که در قرآن هم به همین معنا به کار رفته است کسى که مال خود را در راه حق عطا کند، شکر خدا را به جا آورد و بزرگ و مربى خاندان :
هر کسى داراى یکى از این گونه صفات باشد مى توان از نظر لغت عرب به وى سید گفت . چون تمام این صفات به درجه اتم در حضرت هاشم جد بزرگوار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نمایان بود، علاوه بر این سیادت و حفاظت خانه خدا و خدمت زائران بیت الله به عهده او بوده است ، بنابراین صفت عام براى جد بزرگوار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم صفت خاص شده بلکه یک لقب مخصوص حتى به حد علم رسید.
کلمه ((سید)) از نظر اصطلاح و استعمال
((سید)) از نظر اصطلاح به افرادى گفته مى شود که نسب آنان از سوى پدر به حضرت عبدالمطلب بن هاشم جد بزرگوار رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم برسد. چون آنها علاوه بر جمیع صفات حمیده و پسندیده و برگزیده خدا هم بودند (صلى الله علیهم اجمعین ).
کلمه ((سید)) از نظر روایات
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم :
((نحن بنو عبدالمطلب سادات اهل الجنة انا و على ، و جعفر و حمزة و الحسن و الحسین و فاطمة و المهدى )). (1)
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: ما بنى عبدالمطلب سادات اهل جنت هستیم من و على و جعفر و حمزه و حسن و حسین و فاطمه و مهدى .
روایتى از حضرت امام حسن بن على علیهماالسلام است که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
((ادعو سید العرب (یعنى علیا) قالت عائشة : الست سید العرب ؟ قال النبى صلى الله علیه و آله و سلم : انا سید ولد آدم و على سید العرب )). (2)
یعنى سید العرب را صدا دهید (یعنى على علیه السلام را) عایشه گفت : آیا شما سید العرب نیستى ؟ نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: من سید بنى آدم هستم و على سید العرب است )).
و قال صلى الله علیه و آله و سلم : یا على انت سید فى الدنیا و سید فى الاخرة . (3)
و قال علیه السلام : الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة )). (4)
کلمه ((سید)) از نظر علما
در کتاب اسعاف الراغبین (ص 47) مى نگارد:
اسم شریف و سید یطلق فى الصدر الاول على کل من کان من اهل البیت علیهم السلام سواء کان حسنیا ام حسینیا ام علویا من ذریة محمد حنفیة او غیره من اولاد على بن ابى طالب ام جعفر ام عقیلیا ام عباسیا و الشریف الزینبى )).
ترجمه : اطلاق کلمه شریف و سید بر تمام اهل بیت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بوده خواه از فرزندان امام حسن یا فرزندان امام حسین ، یا از نسل هاى على بن ابى طالب از ذریه محمد بن حنفیه ، یا از فرزندان جعفر بن ابى طالب ، یا از فرزندان عقیل ، یا از نسل هاى عباس عموى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم باشند.
همینطور در کتاب احکام سلطانیه آمده است :
((سید)) و هو اطلاقه على کل علوى و جعفرى و عقیلى و عباسى .
یعنى آن کلمه سید و شریف اطلاق بر تمام هاشمیون علوها و جعفرى ها و عقیلى ها و عباسى ها مى شود.
در کتاب جامع الانساب ، (ص 35) مى نگارد:
در زمان حاضر ایرانیان منحصرا کلمه ((سید)) را براى عموم بنى هاشم استعمال مى کنند و در ایران جایى یافت نمى شود که به آنان کلمه دیگرى غیر از سید اطلاق کنند.
علامه حلى ((اعلى الله مقامه الشریف )) در کتاب تذکره مى نگارد:
((مستحق خمس هستند؟ نسب شان از طرف پدر به حضرت عبدالمطلب برسد)).
کثیرى از علماى امامیه عامه اتفاق بر این دارند، البته علامه سید مرتضى قائل بر این است که اگر کسى مادرش هم سیده باشد یعنى از طرف مادر نسبت به جد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم داشته باشد مى تواند خمس بگیرد. (5)
ملا مهدى نراقى کاشانى ((ره )) در مستند الشیعه ، ج 2، کتاب الخمس ، ص 84 فى المسالة الخامسة مى نگارد:
((السادات هم الهاشمیون المنتسبون الى هاشم جد النبى صلى الله علیه و آله و سلم اى اولاد عبدالمطلب من بنى عبدالله و ابى طالب و العباس و الحارث و ابى لهب ، و استحقاقهم الخمس اجماعى ویوید ذلک الاخبار)).
سادات تمام بنى هاشم که منتسب به حضرت هاشم جد نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم باشند و آن اولاد عبدالمطلب از بنى عبدالله و ابى طالب و بنى العباس و حارث و ابى لهب اجماع است که همه شان استحقاق خمس ‍ دارند و اخبار هم موید اى مطلب است .
هر چند در ایران به سیادت حضرت ابوالفضل العباس و اولادش علیهم السلام ایمان و ایقان دارند ولى در بعضى از کشورها این سوال مطرح است . از این جهت ما لازم دانستیم این مطلب را تذکر بدهیم .
حضرت ابى الفضل العباس علیه السلام ازآل محمد صلى الله علیه و آله و سلم است
درباره این که حضرت ابى الفضل العباس علیه السلام از آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم و به یک چنین مقامى سرفراز است ، روایاتى زیاد در کتب شیعه و سنى آمده است ، که مختصرى از آنها به عرض خوانندگان معظم مى رسانیم .
ابن اثیر جزرى که یکى از علما و دانشمندان بزرگ اهل تسنن به شمار مى رود در کتاب نهایه مى نگارد:
صدقه براى حضرت محمد و آل آن بزرگوار صلى الله علیه و آله و سلم حلال نیست . آن گاه از قول شافعى نقل مى کند و مى گوید: ((آل محمد افرادى هستند که صدقه به آنان حرام است و خمس در عوض صدقه براى ایشان مقرر شده و اشخاصى که صدقه بر آنان حرام است همان افرادى هستند که از نسل و صلب حضرت هاشم و مطلب باشند.
در کتاب معجم متن اللغه در لغت ((اهل )) آمده :
آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم و اهل بیت آن حضرت است و منظور از اهل بیت حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم : على ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام مى باشند.
امام اهل تسنن احمد حنبل در کتاب مستند (ج 6، ص 323) از ام البنین حضرت ام سلمه (ره ) نقل مى کند:
پیامبر خدا به فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: ((شوهرت على و فرزندانت حسن و حسین را نزد من بیاور. وقتى همه آمدند پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم یک کساى یمنى بر روى ایشان افکند و آن گاه دست مبارک خود را روى آن کسا نهاد و گفت :
پروردگارا اینان آل من اند. بار خدایا، صلوات و برکات خود را براى محمد و آل محمد نازل فرما.
ام سلمه مى گوید: من هم گوشه کسا را بلند کردم که داخل کسا شوم ولى پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم آن را از دستم گرفت و فرمود تو نیز به خیر و سلامتى خواهى بود)).
ده ها روایت دیگر در کتب اهل تسنن داریم که حضرت على علیه السلام از آل محمد به شمار مى رود و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام که فرزند و خلف صالح آن بزرگوار است نیز از آل محمد محسوب مى شود.
درکتاب قاموس اللغه مى گوید: کلمه عترت به معناى فرزند، قبیله ، خویشان نزدیک از گذشتگان و آیندگان .
امام حسین علیه السلام در کربلا در زیر یک خیمه که حضرت عباس ‍ علیه السلام فرزندان امام حسن علیه السلام و فرزندان عقیل علیهم السلام بودند فرمود: ما عترت اهل بیت رسول صلى الله علیه و آله و سلم هستیم .
مراد این که امام حضرت عباس علیه السلام و دیگر خویشان نزدیک را از عترت اهل بیت قرار داده و از عترت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم جدا نکرده است . علامه حلى ((رحمة الله علیه )) در کتاب تذکرة الفقهاء در بحث مستحقان زکات مى نگارد:
((وقد اجمع المسلمون کافة على تحریم الصدقة الفروضة على بنى هاشم )) لقوله علیه السلام : ((ان الصدقة لا تنبغى لآل محمد، انما هى اوساخ الناس )). (6)
و قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم : انا اهل البیت لا تحل لنا الصدقة . (7)
چون حضرت قمر بنى هاشم از آل رسول صلى الله علیه و آله و سلم محسوب مى شوند، پس صدقه و زکات واجب بر او و نسل آن حضرت حرام است .
صاحب کتاب ((انوار زهرا علیهاالسلام )) مى نگارد: متجاوز از صد جلد کتاب در معناى آل بیت لغت و احادیث را دقیقا مطالعه کردم ... از بسیارى از احادیث استفاده مى شود که آل پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم تمام بنى هاشم تا روز قیامت اند. در لغت ، آل را به معناى اهل گفته اند با این فرق که در معناى آل ، داشتن شرافت لحاظ شده ولى در معنى اهل این قید ذکر شده است ... به طور خلاصه در تمام کتب لغت ، آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم به معناى ذریه آل آن حضرت تا روز قیامت و اقوام نزدیک آن وجود مقدس از کسانى که صدقه بر آنها حرام بوده و مى شود به آنها خمس داده ، اما در روایات نیز به همین معنا آمده است ، زیرا در باب زکات در احادیث مکرر گفته شده که زکات بر آل محمد حرام است و در باب خمس نیز روایاتى تصریح شده که نیمى از خمس را به آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم داد. که طبق دو دسته احادیث در کتب فقه تصریح شده که آل محمد شامل جمیع بنى هاشم تا روز قیامت مى گردد.
معناى آل و امت
حدیثى از امام رضا علیه السلام علماى عراق در حضور مامون از امام علیه السلام پرسیدند:
اخبرنا یا ابا الحسن عن العترة هم آل او غیر آل ؟ فقال الرضا علیه السلام : هم الآل .
فقالت العلماء: فهذا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یوثر عنه انه قال : ((امتى الى )) وهولاء اصحابه یقولون بالخبر المستفیض الذى لا یمکن دفعه ((آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم امته )) فقال ابوالحسن الرضا علیه السلام : اخبرونى هل تحرم الصدقة على آل محمد؟ قالوا: نعم . قال علیه السلام : فتحرم على الامة ؟ قالوا: لا.
قال : هذا فرق بین الآل و بین الامة . (8)
آل ، در لغت به معنى اهل بیت است . و اهل حدیث گفته اند: آل نبى آنهایى هستند که زکات بر آنها حرام است و در عوض خمس به آنها تعلق مى گیرد. دسته اى گفته اند: آل پیرو و مطیع را گویند.
قاضى حسین بن مسعود بغوى در کتاب ((شرح سنة الرسول )) روایت کرده که از پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم پرسیدند: چگونه بر شما درود بفرستیم ؟ فرمود: بگویید: اللهم صل على محمد و آل محمد کما صلیت على ابراهیم و آل ابراهیم و بارک على محمد و آل محمد، کما بارکت على ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.
در کتب لغت آل را به معنى اهل بیت و اهل بیت را به معنى آل نوشته اند و چنین تفسیر کرده اند که اصل آل اهل بوده وهاء به همزه تبدیل شد. و دلیل این مطلب اینکه هاء براى تصغیر آمده ، چنانچه در تصغیر آل ، اهیل گفته اند که اسماء به اصل خود بازگشت مى کند.
مسلم بن حجاج و ابو داود سجستانى و نسائى در تفسیر آل روایت کرده اند که در بیان آل از پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم شنیدیم فرمود: ان هذه الصدقات انما هى اوساخ و آنهالا تحل لمحمد و لا لال محمد.
مالک بن انس هم درموطا خود آورده است که :
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم : الصدقة لال محمد صلى الله علیه و آله و سلم انما هى اوساخ الناس .
زید بن ارقم روایت کرده که در باب حرمت صدقات بر آل ، مراد: آل على ، آل جعفر، آل عباس و آل عقیل هستند.
و خلاصه احادیث فریقین در معنى آل ، اهل بیت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مى باشد. (9)
اهانت به علویه
بزرگى از علماى اعلام و سلسله جلیله سادات که شاید از ذکر نام شریفش ‍ راضى نباشد نقل فرمود: زمانى پدر علامه ام را در خواب دیدم و پرسش ها از ایشان کرده و پاسخ هایى شنیدم :
1. ارواحى که در عالم برزخ معذب اند عذاب و سختى هاى آنان چه گونه است ؟
در پاسخ فرمود: آنچه براى تو که هنوز در عالم دنیا هستى مى توان بیان کرد به طور مثال آن است که هر گاه در دره اى از کوهستان باشى و از چهار سمت کوه هاى بسیار مرتفعى که هیچ توانایى بر بالا رفتن از آن ها نباشد و در حال گرگى هم تو را دنبال کند و هیچ راه فرارى از او نباشد.
2. آیا خیراتى که در دنیا براى شما انجام داده ام به شما رسیده و کیفیت بهره مندى شما از خیرات ما چه گونه است ؟
در پاسخ فرمود: بلى تمام آن ها به من رسیده است و اما کیفیت بهره مندى از آن ها را به هم ذکر مثالى براى شما بیان مى کنم :
هر گاه درحمام بسیار گرم پر از جمعیتى باشى که در اثر کثرت تنفس و بخار و حرارت ، نفس کشیدنت سخت باشد در آن حال ، گوشه در حمام باز شود و نسیم خنک به تو برسد چه قدر شاد و راحت و آزاد مى شوى ؟! چنین است حال ما هنگام رسیدن خیرات شما.
3. چون پدرم را سالم و منور دیدم و تنها لب هاى او زخم دار و آلوده به چرک و خون بود از آن مرحوم سبب زخم بودن لب هایش را پرسیدم و گفتم اگر کارى از دست من بر مى آید براى بهبودى لب هاى شما بفرمایید تا انجام دهم .
در پاسخ فرمود: تنها علاج آن به دست علویه مادر شماست ، زیرا سبب آن اهانتى بود که در دنیا با وى مى کردم و چون نامه سکینه است هر وقت او را صدا مى زدم خانم ((سکو)) مى گفتم و او رنجیده خاطر مى شد، و اگر بتوانى او را از من راضى کنى امید بهبود است .
ناقل محترم فرمود: این مطلب را به مادرم گفتم در جواب گفت : بلى ، پدر شما هر وقت مرا صدا مى زد از روى تحقیر مى گفت : خانم ((سکو)) و من سخت ناراحت مى شدم ولى اظهار نمى کردم و به احترام ایشان چیزى نمى گفتم و چون فعلا گرفتار و ناراحت است او را حلال کرده و از او راضى هستم و از صمیم قلب برایش دعا مى کنم . (10)
----------------------------------------
1-بحار الانوار، ج 22، ص 142، ح 142، باب 37.
2-ریاض النضرة فى مناقب العشرة ، ج 3، ص 137.
3-ریاض النضرة ، ج 3، ص 138.
4-صواعق المحرقه ، ص 189؛ کنز العمال ، ج 6 ص 220؛ احقاق الحق ، ج 10، ص 544 - 593.
5-تذکرة الفقهاء، کتاب الخمس ، مسالة فى المستحقین .
6-صحیح مسلم ، ج 2 ص 52.
7-کنز العمال ، ج 6، ح 16527.
8-تحف العقول ، ص 426؛ بحار الانوار، ج 25، ص 221.
9-مجموعه زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام ، عماد زاده ، جلد اول ، چاپ دوم سال 1374 قمرى ، ص 17، به نقل از مطالب السول فى مناقب آل الرسول ، محمد بن طلحه شافعى ، ص 3.
10-کشکول شمع جمع ، محمد راجى ، ص 494 - 495، به نقل از داستانهاى شگفت ، ص 269.

.....................................................................................................................................................................

قبری در میان آب

شیخ عباس 74 ساله ، که 36 سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در مورد جریان آب دور قبرعلمدار کربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لوله‌کشی نبود این آب مرتب می‌جوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌شد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می‌کردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود، اما یک فرد از خدا بی‌خبر آمد به بهانه اینکه یک ترکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، می‌خواهم آزمایش کنم این اب از کجا می‌آید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، نتوانستند آن دو چشمه احیا شود اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب اینقدر چشم‌های کور شده را شفا می‌داد و از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده نشود نه کم و نه زیاد می‌شود.


وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است. شیخ عباس ادامه داد: این آب به ارتفاع یک متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من این‌ها را به چشم خود دیده‌ام و بارها شاهد بوده‌ام چقدر افراد کور وارد حرم شده و چند قطره از این آب در چشمان آنها ریخته شده و بینا شده‌اند و یا افرادی دارای امراض پوستی و سرطانی با استفاده از این آب شفا پیدا کرده‌اند. وی ادامه داد: مگر  دریای رحمت اباالفضل تمام می‌شود. وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحب‌الزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می‌اید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بسته‌اند

برای دیدن ادامه تصاویر کلیک کنید ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی