پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ب.ظ

مقالاتی در مورد امام باقر(ع)

در ادامه مطلب مقالاتی به مناسبت میلاد امام محمد باقر(ع) در مورد میلاد و زندگانی حضرت آمده است.

نیم نگاهی به زندگی شکافنده علوم

اسم مبارک آن بزرگوار محمد، و لقب مشهور او باقر است که حضرت رسولاکرم صلی الله علیه و آله آن حضرت را طی روایاتی به این لقب ملقب فرمود. کنیه مشهور آن حضرت، ابی جعفر و عمر مبارک ایشان مثل عمر پدر بزرگوار و جد بزرگوارشان حسین علیه السلام پنجاه و هفت سال بود. در اول رجب المرجب سال پنجاه و هفت ه. ق. متولد شد و در سال 114 از هجرت به دست ابراهیم بن ولید و به دستور هشام بن عبدالملک مسموم و شهید گردید. سه ساله بود که حماسه کربلا واقع شد و آن بزرگوار کربلا را مشاهده فرمود. بعد از حماسه کربلا سی و چهار سال با پدر بزرگوار خود، زندگی پر تلاطمی را پشت سر نهاد. مدت امامت آن حضرت تقریباً نوزده سال بود.

امام باقر دو امتیاز در میان ائمه علیهم السلام دارد. اول جد پدری ایشان امام حسین علیه السلام و جد مادری آن حضرت امام حسن علیه السلام است . از این جهت در حق ایشان گفته شده: «علوی من علویین و فاطمی من فاطمیین و هاشمی من هاشمیین.» از نظر نسبت امتیاز فوق العاده ای را دارا است. خصوصاً این که مادر ایشان فاطمه دختر امام حسن علیه السلام زنی بسیار عالمه و مقدسه بود. از امام صادق نقل شده که فرمود: «جدّه ام صدیقه ای بود که در میان اولاد امام حسن، مثلش دیده نشده است.» و نیز خرق عادتی از ایشان نقل می‌کند و می‌فرماید: «مادرم پای دیواری نشسته بود که دیوار فرو ریخت. مادرم گفت: ساقط نشو به حق مصطفی که خداوند اذن نداده است که ساقط شوی. دیوار باقی ماند تا جدّه ام از پای آن گذشت.

امتیاز دیگر آن که وی پایه گذار انقلاب فرهنگی شیعه محسوب می‌شود. گرچه انتشار معارف شیعه به دست امام صادق علیه السلام صورت گرفت ولی به دست امام باقر پایه گذاری شد.

خواصّ اصحاب امام باقر و همچنین افرادی که از او روایت نقل می کنند بیشتر از چندین هزار نفرند. ولی افراد فوق العاده مبرزی در میان آنها وجود دارند که جداً باید گفت فخر شیعه هستند. اجماع شیعه بر این است که در میان اصحاب رسول الله و تابعین آنها که شاگردان اصحاب هستند و آن شش نفر عبارتند از: زراره معروف، الخربوز، ابو بصیر، فضیل بن یسار، محمدبن مسلم و یزید بن معاویه، که یکی از آنها مثل محمد بن مسلم سی هزار روایت از امام باقر روایت کرده است.

در دوران امام باقرعلیه السلام دولت بنی امیه رو به زوال بود. مردم از آنها متنفر بودند. بهعلت وجود کسی چون عمر بن عبدالعزیز، که علاوه بر این که نفع بزرگی برای شیعه داشت ضرر بزرگی نیز برای بنی امیه داشت و اختلاف شدیدی که در ممالک اسلامی پدید آمده بود و هر کسی از گوشه ای قیام می کرد، خلفا بهسرعت تغییر می‌کردند ـ چنانکه در مدت امامت امام باقر علیه السلام، در مدت نوزده سال پنج خلیفه روی کار آمدند: ولیدبن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک ـ پس موقعیت مناسبی برای آن حضرت که از ظلم بنی امیه فارغ شده بود، پدید آمد که انقلاب علمی را آغاز نماید و بزرگانی از عامه و خاصه در اطراف ایشان جمع شدند و حقایق اسلام، لطایف اسلام و بالاخره معارف اسلام را منتشر کردند. از این جهت رسول اکرم به ایشان لقب باقر داده است. لسان العرب می گوید:لقب به لانّه بقر العلم و عرف اصله واستنبط فرعه و توسع فیه، والتبقر التوسع.

«امام باقر ملقب به این لقب است چون شکافنده علم است. پایه علوم اسلامی را شناخت و فروع آن را درک فرمود و آن را توسعه داد» و ریشه تبقّر به معنی توسعه است.

عامه و خاصه نقل می کنند که رسول اکرم به جابر بن عبدالله انصاری فرموده است:

"یا جابر یوشک ان تبقی حتّی تلقی ولداً من الحسین یقال له محمد یبقر علم النبیین بقراً، فاذا لقیته فاقرأه منی السلام"؛

ای جابر، تو زنده می مانیتامردی از اولاد حسین را که نامش محمد است ملاقات می‌کنی که او علم انبیا را می‌شکافد. هنگامی که او را دیدی سلامم را به او برسان.»

و جابر وقتی سلام پیامبر را به امام باقر رسانید حضرت فرمودند: «وصیت کن که در این چند روزه می میری. جابر گریست و گفت:"از کجا می گویی؟" حضرت فرمودند:"ای جابر به خدا قسم پروردگار عالم علم گذشته و آینده را تا روز قیامت به من عنایت فرموده است.»

آنحضرت را باقر نامیده اند چون انتشار دین و معارف اسلامی را او شالوده ریزی کرده است. مفید در ارشاد گوید: «افرادی از اصحاب رسول اللهصلی الله علیه و آله که مانده بودند نظیر جابربن عبدالله انصاری و بزرگان از تابعین رؤساء مسلمین از فقها و غیر فقها نظیر جابر جعفی، کیسان سختیانی، امین مبارک، زهری، اوزاعی، ابی حنیفه، مالک، شافعی و زیاد بن منذر، از امام باقر روایت نقل می کنند. همچنین مصنفینی نظیر طبری، بلاذری، سلامی، خطیب، ابی داود، اسکافی، مروزی، الاصفهانی، بسیط و نقاش و غیرهم از امام باقر علیه السلام روایت نقل می کنند. این افراد از علمای عامه هستند که بعضی از آنان به فیض محضر امام باقر رسیده اند. و بسیاری از علمای اهل تسنن اقرار دارند که حضرت، بزرگترین عالم زمان خویش بوده است. حتی حکم بن عتیبه یکی از علمای بسیار بزرگ عامه در تفسیر این آیه شریفه:"ان ذلک للمتوسّمین" گفته است."والله محمد بن علی منهم"؛ به خدا قسم محمد باقر از متوسّمین است. عبدالله بن عطا که او نیز از علمای عامه است می گوید: ما رایت العلماء عند احدٍ اصغر علما منهم عند ابی جعفر لقد رایت الحکم بن عتیبة عنده کانه متعلم؛ندیدم دانشمندان را که نزد کسی چنین خویش را کوچک پندارند که نزد امام باقر کوچک بودند؛ حکم بن عتیبه نزد امام باقر فقط یک شاگرد بود."

ما امامانی هستیم رهنما و چراغ‌های درخشان و علم افراشته شده برای مردم. ماییم سابقون و آخرون. یعنی اول ماییم و آخر ماییم ـ اشاره به واسطه فیض است ـ هر که به ما پناه برد، رستگار می شود و هر که از ما تخلف کند، غرق خواهد شد.

خواصّ اصحاب امام باقر و همچنین افرادی که از او روایت نقل می کنند بیشتر از چندین هزار نفرند. ولی افراد فوق العاده مبرزی در میان آنها وجود دارند که جداً باید گفت فخر شیعه هستند. اجماع شیعه بر این است که در میان اصحاب رسول الله و تابعین آنها که شاگردان اصحاب هستند و آن شش نفر عبارتند از: زراره معروف، الخربوز، ابو بصیر، فضیل بن یسار، محمدبن مسلم و یزید بن معاویه، که یکی از آنها مثل محمد بن مسلم سی هزار روایت از امام باقر روایت کرده است، و می گویم این روایات از اسرار است که به کسی نباید بگویم.»

امام باقر دو امتیاز عالی علاوه بر امتیازهایی که برای ائمه علیهم السلام وجود دارد، در میان ائمه دین دارند و از زبان ایشان به بعضی از آن امتیازها اشاره شده است.

مناقب ابن شهر آشوب از امام باقر نقل می کند که حضرت فرموده اند:

"نحن جنب الله و نحن حبل الله و نحن رحمة الله علی خلقه و بنا یفتح الله و بنا یختم الله، نحن ائمة الهدی و مصابیح الدجی و نحن العلم المرفوع لاهل الدنیا و نحن السابقون و نحن الآخرون، من تمسک بنا لحق و من تخلف عنا غرق. نحن قادة المحجلین و نحن حرم الله و نحن الطریق والصراط المستقیم الی الله عزوجل و نحن من نعم الله علی خلقه و نحن المنهاج و نحن معدن النبوة و نحن موضع الرسالة و نحن اصول الدین و الینا یختلف الملائکة و نحن السراج لمن استضاء بنا و نحن السبیل لمن اقتدی بنا و نحن الهداة الی الجنة و نحن عروة الاسلام و نحن الجسور و نحن القناطر من مضی علینا اسبق و من تخلف عنا محق و نحن السنام الاعظم و بنا یصرف الله عنکم العذاب من ابصر بنا و عرفنا و عرف حقنا و اخذ بامرنا فهومنا."

این خطبه شریفه اشاره به آیات قرآن و روایات قطعی از پبامبر اکرم است.

«ما جنب خداوند متعالیم، جنب به معنی پهلو است و عرب چنانچه از وجه که به معنی صورت است اراده ذات می‌کند و از ید که به معنی دست است اراده قدرت می کند، از جنب، اراده قرب می کند. و چون اهل بیت علیهم‌السلام منتهای قرب الهی را دارند به آنها جنب الله گفته می شود. این جمله امام باقر اشاره است به آیه ای که در سوره زمر است:

ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله(1)؛توبه کنید قبل از این که بگویید ای وای به من و تفریط گری من درباره خدا.» بنابراین تفسیر، معنی چنین می‌شود که می‌گوید: ای وای به من که سرو کاری با اهل بیت نداشتم. ماییم حبل الله. جمله اشاره است به آیه شریفه واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا(2)؛ «چنگ بزنید به ریسمان محکم خدا و متفرق نشوید». ماییم از جمله رحمت واسعه پروردگار که بر بنده ها دارد. جمله اشاره است به آیه شریفه «و رحمتی وسعت کل شیء(3)»؛ رحمت من هر چیزی را فرا گرفته است. و در روایات آمده است که رحمت واسعه خدا حقیقت اهل بیت علیهم السلام است. ماییم که خلقت عالم از ابتدا تا انتها به دلیل ما است و خداوند به دلیل ما عالم را خلق نمود. این جمله که در زیارات نیز دیده می شود اشاره به آیه شهادت است: و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا(4)؛ « و همانا ما شما ـ اهل بیت ـ را مستکمل آفریده ایم تا شاهد مردم باشید و رسول اکرم نیز شاهد بر شما». و در روایات فراوان است که این شهادت واسطه فیض است. ما امامانی هستیم رهنما و چراغ‌های درخشان و علم افراشته شده برای مردم. ماییم سابقون و آخرون. یعنی اول ماییم و آخر ماییم ـ باز اشاره به واسطه فیض است ـ هر که به ما پناه برد، رستگار می شود و هر که از ما تخلف کند، غرق خواهد شد. جمله اشاره است به حدیث نبوی که بهطور متواتر از پیامبر اکرم روایت شده است. پیامبر علیه السلام فرموده است: مثل اهل بیت، کشتی نوح است هر که به آنان تمسک جوید رستگار و هر که از آنان تخلف کند غرق خواهد شد. ما راهنمای افراد هستیم در روز قیامت که رستگارند. ماییم حرم الله که احترام ما در میان مردم محفوظ است. جمله ما راه مستقیم هستیم، اشاره به آیه اهدنا الصراط المستقیم دارد. از جمله نعمت‌های خدا بر بندگان هستیم. اشاره است به آیه شریفه: و ضرب الله مثلاً قریة کانت آمنة مطمئنة یأتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع والخوف بما کانوا یصنعون(5)؛ «پروردگار عالم مثل زد به قریه ای که عقیده و امنیت داشتند و نعمت مثل باران برای آنها می بارید، آنان به نعمت خدا کفر ورزیدند پس پروردگار عالم لباس قحطی و ناامنی را بر آنان پوشانید در قبال آنچه که انجام می دادند.» راه حق و حقیقت هستیم و معدن نبوت. آنچه پیامبر داشته ما داریم. و رسالت در خانه ما فرو آمده است: الله اعلم حیث یجعل رسالته.(6) ما پایه های اسلام هستیم و ملائکه به خانه ما رفت و آمد دارند. ما چراغ راه هر که بخواهد هستیم کهازنور ما بهره ببرند. ماییم عروة الوثقای اسلام. اشاره به آیه شریفه است: و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها(7)؛ «هر که ایمان به خدا آورد به دستاویز محکمی دست زده که ناگسستنی است.» ما هستیم پای هر که بخواهد به حق رسد، از ضلالت نجات یابد و به بهشت رود؛ باید ما را طی کند و از ما راهنمایی گیرد. هر که از ما عبور کرد سبقت برد و هر که تخلف کرد نابود شد. بزرگترین حافظ اسلام هستیم. ماییم که به دلیل وجود ما عذاب دنیوی و اخروی از بندگان برطرف می شود. هر که ما را شناخت و حق ما را شناخت، و دستورات ما را اجرا کرد، از ما استورستگار خواهد شد.

">او جامع علوم و شکافنده علم و توسعه دهنده علم بود. او نمایانگر علم بود و علم را رفعت داد. قلب او مهذب و علم و عمل او پاک بود. او طاهر و مطهر بود، خلق او عالی بود و عمر او در اطاعت خداوند صرف شد. تبحّری در عرفان داشت که زبان، گویای آن نیست. سخنان او در عرفان و سیر و سلوک به حدّی است که نمی‌تواند در این گفتار ضبط شود.»

باید گفت این خطبه دارای اشارات و کنایات و لطایف فراوان است و باید کتابی درباره این خطبه نگاشت. اما امام باقر علیه السلام اضافه بر فضایلی که همه اهل بیت دارند و حضرت در این خطبه به بعضی از آنها اشاره نموده است، دو امتیاز عالی دارد که فی الجمله درباره آن سخن گفتیم.

مورخین درباره سؤال و جواب آن راهب نصرانی با امام باقرعلیه السلاممطالبی نوشته اند که ما خلاصه ای از آن را می آوریم:

هشام بن حکم، حضرت باقر را به شام احضار نمود. آن بزرگوار همراه با امام صادق علیه السلام به طرف شام حرکت کردند. در بین راه راهبی را دیدند که ارادتمندان به دور او حلقه زده بودند تا راهب آنان را نصیحت کند. حضرت باقر علیه السلام وارد جمع آنان شد. ابهّت و تجلی نور امام باقر علیه السلام، راهب را تحت تأثیر قرار داد. آنگاه از حال آن بزرگوار استفسار کرد و مسایلی پرسید. مسایل او گرچه از نظر ما عوامانه است و با مقام قدس علمی حضرت باقرعلیه السلاممناسبتی ندارد، ولی در آن دوره جهل، مسایلی بود بزرگ که توانست راهب و اطرافیانش را مسلمان کند.

1 ـ ساعتی که نه از روز است و نه از شب؟

امامفرمودند ساعت‌های بین الطلوعین می باشد که از ساعت‌های بهشت است. در آن ساعت‌ها می‌توان آخرت را آباد کرد و سعادت دو جهان را به دست آورد.

2 ـ می گویند اهل بهشت فضولات ندارند، نشانه آن در این دنیا چیست؟

حضرت فرمودند: نشانه آن بچه ای است که در شکم مادر است.

3 ـ می گویند نعمت‌های بهشت پایان ناپذیر است، نشانه آن در دنیا چیست؟

حضرت فرمودند: نشانه آن علم است که هر چه از آن بهره گیرند نقصان ندارد.

4 ـ آن دو برادر که با هم متولد شدند و با هم مردند، اما عمر یکی از آنان پنجاه سال و عمر دیگری صد و پنجاه سال چه کسانی بوده اند.

حضرت جواب دادند: آن دو برادر عُزیر و عزیز بوده‌اند که قرآن از آنها خبر می دهد که عزیز چون در زنده شدن مرده‌ها در روز قیامت تردید کرد، پروردگار عالم جان او را صد سال گرفت سپس زنده کرد. آن راهب پس از شنیدن جواب‌های حکیمانه با اطرافیانش مسلمان شد. شأن ائمه طاهرین در تاریخ ناشناخته مانده است، گرچه ابن حجر متعصب در حق او گفته است:

هو باقر العلم و جامعه و شاهد علمه و رافعه صفی قلبه و زکا علمه و عمله و طهرت نفسه و شرف خلقه و عمرت اوقاته بطاعة الله و له من الرسوخ من مقامات العارفین مایکل عنه السنة الواصفین و له کلمات کثیرة فی السلوک و المعارف لاتجملها من العجالة؛او جامع علوم و شکافنده علم و توسعه دهنده علم بود. او نمایانگر علم بود و علم را رفعت داد. قلب او مهذب و علم و عمل او پاک بود. او طاهر و مطهر بود، خلق او عالی بود و عمر او در اطاعت خداوند صرف شد. تبحّری در عرفان داشت که زبان گویای آن نیست. سخنان او در عرفان و سیر و سلوک به حدّی است که نمی‌تواند در این گفتار ضبط شود.»

صاحب جنات الخلود که شیعه است می‌گوید: «اکثر اوقات او صرف اطاعت خدا می شد. از خوف خدا می گریست. بسیار متواضع بود؛ تمام بر سر مزارع می رفت و کار می کرد و آنچه به دست می آورد در راه خدا صرف می نمود. سخی ترین مردم بود و تمام علما نزدش می آمدند؛ علمشان قطره ای بود در مقابل دریا، و نظیر امیرالمؤمنین علیه السلام چشمه های حکمت از اطرافش می جوشید و در مقابل جلالتش هر جلیلی کوچک بود.»

ذکر معجزه ای از حضرت

در خاتمه، معجزه ای از معجزات آن حضرت را یادآور می شویم. کلینی رحمة الله در کافی از ابی بصیر نقل می‌کند که نزد امام باقر علیه السلام رفتم و گفتم: شما وارث رسول اکرم هستید؟ فرمود: آری. گفتم: رسول الله وارث انبیاست و آنچه آنان می دانند او می داند؟ فرمود: آری، چنین است. گفتم: بنابراین شما قدرت دارید که مرده را زنده کنید و کور مادرزاد و مرض برص را شفا دهید، چنانکه قرآن درباره عیسی علیه السلام فرموده؟ فرمود: به اذن پروردگار قدرت داریم. سپس فرمود جلو بیا! چون جلو رفتم دست مبارک خود را به چشم‌های من زد و من بینا شدم. سپس به من فرمودند: ای ابی بصیر، آیا می خواهی در روز قیامت بینا باشیومثل مردم، حساب، کتاب و مشقت‌های آخرت را دارا باشی، یا کور باشی ولی در آخرت بدون محاسبه به بهشت روی؟ ابی بصیر می‌گوید کوری را انتخاب کردم.

پی نوشت ها:

1- زمر، قسمتی از آیه 56.

2- آل عمران، قسمتی از آیه 103.

3- اعراف، قسمتی از آیه 156.

4- بقره، قسمتی از آیه 143.

5- اعراف، قسمتی از آیه 156.

6- انعام، قسمتی از آیه 124.

7- بقره ، قسمتی از آیه 256.

..................................................................................................................................................................................

شکافنده دانش و جامع علوم

 

 شخصیت اخلاقی 

  اصحاب امام باقر علیه السلام 

  شخصیت علمی 

  دوران زندگی و شهادت ایشان 

  کلماتی از آن بزرگوار 

یکى از علماى بزرگ سنى به نام ابن حجر هیثمى درباره ایشان مى نویسد: «محمد باقر به اندازه‌اى گنج‌هاى پنهان معارف و دانش‌ها را آشکار ساخته، حقایق احکام و حکمت‌ها و لطایف دانش‌ها را بیان نموده که جز بر عناصر بى بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست و از همین جاست که وى را شکافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده اند.»

مادر ایشان حضرت فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) است که مکنی به ام عبدالله یا ام الحسن بود و با این ترتیب آن حضرت هم از جانب مادر و هم از جانب پدر فاطمی و علوی بوده است، لقب ایشان به دلیل دانش بیکران، باقر یا باقرالعلوم بوده است … صدوق و طوسی در امالی خود روایت کرده‌اند که رسول الله (ص) آن حضرت را باقر نامید و به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: « ای جابر، زمان یکی از اولاد مرا که از فرزندان حسین است درک خواهی کرد، او همنام من است و علم را با مهارت بسط می‌دهد و می‌شکافد، وقتی او را دیدی سلام مرا به او برسان.»

ابان بن تغلب محضر سه امام - امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام - را درک نمود . ابان از شخصیت‌های علمی عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود: در مسجد مدینه بنشین و به رای مردم فتوا بده، زیرا دوست دارم مردم فردی چون تو را در میان شیعیان ما ببینند.

 شخصیت اخلاقی 

در گفتار راستگوترین و در دیدار گشاده رو ترین و در بذل جان در راه خدا، بخشنده ترین و در اخلاق متواضع‌ترین مردمان بود. از خوف خدا بسیار می‌گریست و هنگام مشکلات اهل بیت را جمع می‌کرد و با هم به ذکر و استغفار می‌پرداختند. قسمت عمده درآمد خود را در راه خدا انفاق می‌فرمود و خود مانند غلامانش در مزرعه کار می‌کرد. در زهد و فضل و تقوا و آشنایی با رموز قرآن و سنت و تفسیر و احکام شرع سرآمد همگان بود… علی بن عیسی اربلی در کتاب کشف الغمه و انب طلحه در مطالب السوول و سبط ابن جوزی در تذکرة الائمه و سایر محدثین اهل سنت از عبدالله بن عطاء مکی روایت کرده‌اند که گفته است: علما را نزد هیچ‌ کس حقیرتر از آن ندیدم که در محضر ابوجعفر محمد بن علی دیدم… امام محمد باقر(ع) در مورد نمونه‌ای از اخلاق امام باقر روایت است که مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه ‏امام بسیار مى‏آمد و به آن گرامى مى‏گفت: «... در روى زمین بغض و کینه‌ کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچ کس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده‌‏ام آنست که اطاعت‏ خدا و پیامبر و امیرمؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى ‏بینى به خانه  تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى!» در عین حال امام علیه السلام با او مدارا مىفرمود و به نرمى سخن مىگفت. چندى بر نیامد که شامى بیمار شد و مرگ را رویا روى خویش دید و از زندگى نومید شد، پس وصیت کرد که چون درگذرد ابو جعفر «امام باقر» بر او نماز گزارد. شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند. بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیب نشسته است، و آن گرامى همواره چنین بود که پس از نماز به ذکر و تعقیب مى ‏پرداخت. عرض کرد: آن مرد شامى به دیگر سراى شتافته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید.  فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم.

پس برخاست و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو رکعت نماز خواند و دست‌ها را به دعا برداشت، سپس به سجده رفت و همچنان تا بر آمدن آفتاب، در سجده ماند، آنگاه به خانه‏ شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد. امام او را برنشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به کام او ریخت و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت. دیرى بر نیامد که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى ‏دهم که تو حجت ‏خدا بر مردمانى.»

یکى از علماى بزرگ سنى به نام ابن حجر هیثمى درباره ایشان مى نویسد: «محمد باقر به اندازه‌اى گنج‌هاى پنهان معارف و دانش‌ها را آشکار ساخته، حقایق احکام و حکمت‌ها و لطایف دانش‌ها را بیان نموده که جز بر عناصر بى بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست و از همین جاست که وى را شکافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده اند.»

  اصحاب امام باقر علیه السلام 

آوازه علوم و دانش امام باقر(ع) چنان اطراف و اکناف پیچیده بود که ملقب به باقرالعلوم؛ یعنى شکافنده دانش‌ها گردید. در مکتب امام ابوجعفر باقرالعلوم - که درود فرشتگان بر او- شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند که اینک به نام برخى از آنان اشاره مى ‏شود:

1-ابان بن تغلب: او محضر سه امام - امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام - را درک نمود . ابان از شخصیت‌های علمی عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود: در مسجد مدینه بنشین و به رای مردم فتوا بده، زیرا دوست دارم، مردم فردی چون تو را در میان شیعیان ما ببینند.

2-زراره: دانشمندان شیعه از میان شاگردان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، شش تن را فقیه تر می شمرند  که زراره یکی از آنها است. از امام صادق نقل است که فرمود: اگر "برید بن معاویه"، "ابوبصیر"، "محمد بن مسلم" و "زراره " نبودند، آثار پیامبر(معارف شیعه) از میان می رفت؛ آنان بر حلال و حرام خدا امین هستند. باز فرمود: برید، زراره، محمد بن مسلم و احول در زندگی و مرگ، نزد من محبوب‌ترین مردمان هستند.

3-کمیت اسدی: شاعری سر آمد بود و زبان گویایش در دفاع از اهل بیت، اشعاری پر مغز می سرود. اشعارش چنان کوبنده و رسواگر بود که پیوسته از طرف خلفای اموی تهدید به مرگ می شد.

4-محمد بن مسلم: فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود. چنان که گفته شد، امام صادق او را یکی از آن چهار تن به شمار آورده که آثار پیامبر به وجودشان پا برجا و باقی است.

در گفتار راستگوترین و در دیدار گشاده رو ترین و در بذل جان در راه خدا، بخشنده ترین و در اخلاق متواضع‌ترین مردمان بود. از خوف خدا بسیار می‌گریست و هنگام مشکلات اهل بیت را جمع می‌کرد و با هم به ذکر و استغفار می‌پرداختند. قسمت عمده درآمد خود را در راه خدا انفاق می‌فرمود و خود مانند غلامانش در مزرعه کار می‌کرد. در زهد و فضل و تقوا و آشنایی با رموز قرآن و سنت و تفسیر و احکام شرع سرآمد همگان بود

 شخصیت علمی 

بی تردید چنان که بسیاری از علمای اهل سنت نیز گفته اند، امام باقر علیه السلام در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوستدارانش، از تمامی بلاد و سرزمین‌های اسلامی، پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم اهل بیت، بسیاری را وا می‌داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان، اهل عراق که بسیاری از آنان شیعه بودند بیش از دیگران مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند.

مراجعه کنندگان، خضوعی خاص نسبت به شخصیت علمی امام داشتند چنان که عبدالله بن عطای مکی گوید: علما را در محضر هیچ کسی کوچکتر از زمان حضور در محضر امام باقر علیه السلام ندیدم. حکم بن عتیبه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل معلم خود به نظر می رسید.

شهرت علمی امام، در حد تعبیر ابن عنبة، مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که «کان سید فقهاء الحجاز» بلکه حتی در عراق و خراسان نیز به طور گسترده فراگیر شده بود. چنان که راوی می گوید: دیدم که مردم خراسان دور حضرت حلقه زده و اشکالات علمی خود را از ایشان می پرسیدند.

ذهبی درباره امام باقر علیه السلام می نویسد: ایشان از کسانی است که بین علم و عمل، سیادت و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و برای خلافت اهلیت داشت.

ابرش کلبی از هشام بن عبدالملک پرسید: این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از وی می پرسند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسر قرآن می‌داند.

  دوران زندگی و شهادت ایشان 

امام باقر علیه السلام با پنج خلیفه از خلفاى بنى امیه معاصر بود که عبارتند از: ولید بن عبدالملک (96 ق) و سلیمان بن عبدالملک ( 99 ق) و عمر بن عبد العزیز (101 ق) و یزید بن عبدالملک (107ق) و هشام بن عبدالملک ( 125 ق) و همه آنان جز عمر بن عبدالعزیز در ستمگرى و استبداد و خودکامگى دست کمى از نیاکان خود نداشتند و پیوسته براى امام باقرعلیه السلام مشکلاتى فراهم مى نمودند.

ولى در عین حال، او از طریق تعلیم و تربیت، جنبشى علمى به وجود آورد و مقدمات تأسیس یک مرکز علمى اسلامى را در دوران امامت خود پى ریزى کرد که در زمان فرزند بزرگوارش امام جعفر صادق علیه السلام به نتیجه کامل رسید.

روش کار پیشوایان ما به ویژه امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام که در اوضاع فشار و خفقان به سر مى بردند به شیوه مخفى و زیرزمینى بود، شیوه اى که موجب مى شد کسى از کارهاى آنان مطلع نشود. همین کارهاى پنهانى، گاهى که آشکار مى شد، خلفا را سخت عصبانى مى نمود در نتیجه، وسایل تبعید و زندانى شدن آنها فراهم مى شد.

سرانجام، امام باقر علیه السلام که پیوسته مورد خشم و غضب خلیفه وقت، هشام بن عبدالملک بود، به وسیله ایادى او مسموم شد و در روز دوشنبه 7 ذیحجه سال 114 هجرى قمرى در 57 سالگى به شهادت رسید. بدن مطهر آن دریای بیکران دانش خدایی در قبرستان بقیع، در کنار پدر و جد بزرگوارش امام حسن مجتبی و امام سجاد علیهماالسلام به خاک سپرده شده است.

 کلماتی از آن بزرگوار 

1-همانا خداوند عزوجل نگاه دارد به وسیله تقوا بنده را از آنچه عقلش بدان دسترسی ندارد.

2-بردباری جامه شخص دانا و عالم است مبادا خود را از آن برهنه کنی.

3-خدا بر خویش مهرورزی را لازم کرده و رحمت او بر خشمش پیشی جسته و از روی راستی و درستی به انجام رسیده، پس چنان نیست که خداوند به بندگان خشم آغاز کند پیش از آن که آنان او را به خشم آورند...

4-هر ملتی که کتاب خدا را به پشت سر انداخته خدا نیز علم کتاب را از آنها بگیرد…

5-حریص بر دنیا، همچون کرم ابریشم است که هر چه پیله را بر خود بیشتر بپیچد، بیرون آمدنش مشکل تر می‌شود.

منبع:

از رساله امام محمد باقر علیه السلام، سعد الخیر /  روضه کافی ج اول (ص 79 – 75 )

..................................................................................................................................................................................

امام باقر علیه السلام چشمه زلال معرفت و علم

چشمه جاری شکافنده علم‌ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت. شیعه نشان افتخار دیگری بر گردن آویخت و بر این پیشوای معصوم خود بالید. ای افتخار شیعه که در ضیافت خانه حوزه ها و دانشگاه ها سفره پر نعمت دانش تو گسترده است، میلاد مسعودت را گرامی می داریم.

نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است، بدین جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده‌اند که هر یک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است.

کنیه امام "ابو جعفر" بود. مادرش "فاطمه" دختر امام حسن مجتبی(ع) بود. بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن(ع) و از سوی پدر به امام حسین(ع) می رسید. پدرش حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین، علی بن الحسین(ع) است. تولد حضرت باقر(ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجری در مدینه اتفاق افتاد.

در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد. دوران امامت امام محمد باقر(ع) از سال 95 هجری که سال شهادت امام زین العابدین(ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجری یعنی مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشت.

امام محمد باقر(ع) و پس از وی امام جعفر صادق(ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند. زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان، وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار اهتمام می ورزیدند، و فقه آل محمد(ص) را جمع و تدوین و تدریس کنند. به همین جهت محضر امام باقر(ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود.

در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح است، ترجمه کتاب‌های فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش می آید، و عده‌ای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا می شوند. قاضی‌ها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر می‌نمایند و تعلیمات قرآنی - به ویژه مسأله امامت و ولایت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی (ع) متوجه کرده و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار می‌دادند. برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند. اینها عواملی بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها بایستند. بدین جهت امام محمد باقر(ع) و پس از وی امام جعفر صادق(ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند. زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان، وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار اهتمام می ورزیدند، و فقه آل محمد(ص) را جمع و تدوین و تدریس کنند. به همین جهت محضر امام باقر(ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود.

دانش امام باقر علیه السلام نیز همانند دیگر امامان از سرچشمه‏ وحى بود. آنان آموزگارى نداشتند و در مکتب بشرى درس نخوانده بودند. «جابر بن عبدالله‏» نزد امام باقر(ع) مى‏آمد و از آن حضرت دانش فرا مى‏گرفت و به آن گرامى مکرر عرض مى‏کرد: اى شکافنده علوم! گواهى مى‏دهم تو در کودکى از دانشى خداداد برخوردارى.

در مکتب تربیتی امام باقر(ع) علم و فضیلت به مردم آموخته می‌شد. ابوجعفر امام محمد باقر(ع) متولی صدقات حضرت رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و پدر و جد خود بود و این صدقات را بر بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت. امام باقر(ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سیرت و صورتش ستوده بود، پیوسته لباس تمیز می پوشید و در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود.

بسیار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود. در ضمن سخنانش می فرمود:

مصافحه کردن کدورت‌های درونی را از بین می برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - می‌ریزد.

امام باقر(ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی، کمال مواظبت را داشت. می‌خواست سنت‌های جدش رسول الله (ص) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید. در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستان‌ها بیرون می رفت و با کارگران و کشاورزان بیل می زد و زمین را برای کشت آماده می‌ساخت. آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبین و کد یمین - به دست می‌آورد در راه خدا انفاق می‌فرمود. بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله(ص) می‌رفت، پس از گزاردن فریضه، مردم گرداگردش جمع می‌شدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند.

امام باقر(ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی، کمال مواظبت را داشت. می‌خواست سنت‌های جدش رسول الله (ص) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید. در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستان‌ها بیرون می رفت و با کارگران و کشاورزان بیل می زد و زمین را برای کشت آماده می ساخت. آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبین و کد یمین - به دست می‌آورد در راه خدا انفاق می‌فرمود. بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) می‌رفت، پس از گزاردن فریضه، مردم گرداگردش جمع می‌شدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند.

مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی - با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسیار کردند. ناچار حضرت سجاد(ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر(ع) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستم‌های بی سابقه آل‌ ابوسفیان، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت (ع) توجه کردند، در اصلاح عقاید مردم به ویژه در مسأله امامت و رهبری، که تنها شایسته امام معصوم است، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعلیم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایی رسید که فرزند گرامی آن امام، حضرت امام جعفر صادق(ع) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پایه گذاری نمود و احادیث و تعلیمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.

امام سجاد(ع) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر، و امام باقر(ع) با تشکیل حلقه های درس، زمینه این امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دینی را برای مردم روشن فرمود. رسول اکرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینی وحی الهی، وظایفی را که فرزندان و اهل بیت گرامی اش در آینده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احادیثی که از آن حضرت روایت شده، تعیین فرموده است. چنان که در این حدیث آمده است:

در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) گوئیا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که باید - بر مردم روشن نبود، گویا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حیات مادی بیرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشیده بودند و در کنار دریای بیکران وجود علی(ع) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمی دانستند. بی جهت نبود که مولای متقیان بارها می فرمود: "سلونی قبل ان تفقدونی"؛ پیش از آن که من را از دست بدهید از من بپرسید و بارها می گفت: "من به راه‌های آسمان از راه‌های زمین آشناترم." ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند؟ اما به تدریج، به ویژه در زمان امام محمد باقر(ع) مردم کم کم لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامی را درک می کردند و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گوارای دانش امام باقر(ع) را دریافتند و تسلیم مقام علمی امام(ع) شدند و به قول یکی از مورخان:

"مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند". امام باقر(ع) نیز چون زمینه قیام بالسیف (قیام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان - فراهم نبود، از این رو، نشر معارف اسلام و فعالیت علمی را و هم مبارزه عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را، از این طریق مناسب‌تر می‌دید، و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود، به فعالیت‌های ثمربخش علمی در این زمینه پرداخت. اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و سیر تعلیمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود، مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار می گرفت. در عین حال امام هیچگاه از اهمیت تکلیفی شورش (علیه دستگاه) غافل نبود، و از راه دیگری نیز آن را دامن میزد: و آن راه، تجلیل و تأیید برادرش زید بن علی بن الحسین بود.



نوشته شده توسط نویسندگان کانون توحید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آخرین نظرات

مقالاتی در مورد امام باقر(ع)

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ب.ظ

در ادامه مطلب مقالاتی به مناسبت میلاد امام محمد باقر(ع) در مورد میلاد و زندگانی حضرت آمده است.

نیم نگاهی به زندگی شکافنده علوم

اسم مبارک آن بزرگوار محمد، و لقب مشهور او باقر است که حضرت رسولاکرم صلی الله علیه و آله آن حضرت را طی روایاتی به این لقب ملقب فرمود. کنیه مشهور آن حضرت، ابی جعفر و عمر مبارک ایشان مثل عمر پدر بزرگوار و جد بزرگوارشان حسین علیه السلام پنجاه و هفت سال بود. در اول رجب المرجب سال پنجاه و هفت ه. ق. متولد شد و در سال 114 از هجرت به دست ابراهیم بن ولید و به دستور هشام بن عبدالملک مسموم و شهید گردید. سه ساله بود که حماسه کربلا واقع شد و آن بزرگوار کربلا را مشاهده فرمود. بعد از حماسه کربلا سی و چهار سال با پدر بزرگوار خود، زندگی پر تلاطمی را پشت سر نهاد. مدت امامت آن حضرت تقریباً نوزده سال بود.

امام باقر دو امتیاز در میان ائمه علیهم السلام دارد. اول جد پدری ایشان امام حسین علیه السلام و جد مادری آن حضرت امام حسن علیه السلام است . از این جهت در حق ایشان گفته شده: «علوی من علویین و فاطمی من فاطمیین و هاشمی من هاشمیین.» از نظر نسبت امتیاز فوق العاده ای را دارا است. خصوصاً این که مادر ایشان فاطمه دختر امام حسن علیه السلام زنی بسیار عالمه و مقدسه بود. از امام صادق نقل شده که فرمود: «جدّه ام صدیقه ای بود که در میان اولاد امام حسن، مثلش دیده نشده است.» و نیز خرق عادتی از ایشان نقل می‌کند و می‌فرماید: «مادرم پای دیواری نشسته بود که دیوار فرو ریخت. مادرم گفت: ساقط نشو به حق مصطفی که خداوند اذن نداده است که ساقط شوی. دیوار باقی ماند تا جدّه ام از پای آن گذشت.

امتیاز دیگر آن که وی پایه گذار انقلاب فرهنگی شیعه محسوب می‌شود. گرچه انتشار معارف شیعه به دست امام صادق علیه السلام صورت گرفت ولی به دست امام باقر پایه گذاری شد.

خواصّ اصحاب امام باقر و همچنین افرادی که از او روایت نقل می کنند بیشتر از چندین هزار نفرند. ولی افراد فوق العاده مبرزی در میان آنها وجود دارند که جداً باید گفت فخر شیعه هستند. اجماع شیعه بر این است که در میان اصحاب رسول الله و تابعین آنها که شاگردان اصحاب هستند و آن شش نفر عبارتند از: زراره معروف، الخربوز، ابو بصیر، فضیل بن یسار، محمدبن مسلم و یزید بن معاویه، که یکی از آنها مثل محمد بن مسلم سی هزار روایت از امام باقر روایت کرده است.

در دوران امام باقرعلیه السلام دولت بنی امیه رو به زوال بود. مردم از آنها متنفر بودند. بهعلت وجود کسی چون عمر بن عبدالعزیز، که علاوه بر این که نفع بزرگی برای شیعه داشت ضرر بزرگی نیز برای بنی امیه داشت و اختلاف شدیدی که در ممالک اسلامی پدید آمده بود و هر کسی از گوشه ای قیام می کرد، خلفا بهسرعت تغییر می‌کردند ـ چنانکه در مدت امامت امام باقر علیه السلام، در مدت نوزده سال پنج خلیفه روی کار آمدند: ولیدبن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک ـ پس موقعیت مناسبی برای آن حضرت که از ظلم بنی امیه فارغ شده بود، پدید آمد که انقلاب علمی را آغاز نماید و بزرگانی از عامه و خاصه در اطراف ایشان جمع شدند و حقایق اسلام، لطایف اسلام و بالاخره معارف اسلام را منتشر کردند. از این جهت رسول اکرم به ایشان لقب باقر داده است. لسان العرب می گوید:لقب به لانّه بقر العلم و عرف اصله واستنبط فرعه و توسع فیه، والتبقر التوسع.

«امام باقر ملقب به این لقب است چون شکافنده علم است. پایه علوم اسلامی را شناخت و فروع آن را درک فرمود و آن را توسعه داد» و ریشه تبقّر به معنی توسعه است.

عامه و خاصه نقل می کنند که رسول اکرم به جابر بن عبدالله انصاری فرموده است:

"یا جابر یوشک ان تبقی حتّی تلقی ولداً من الحسین یقال له محمد یبقر علم النبیین بقراً، فاذا لقیته فاقرأه منی السلام"؛

ای جابر، تو زنده می مانیتامردی از اولاد حسین را که نامش محمد است ملاقات می‌کنی که او علم انبیا را می‌شکافد. هنگامی که او را دیدی سلامم را به او برسان.»

و جابر وقتی سلام پیامبر را به امام باقر رسانید حضرت فرمودند: «وصیت کن که در این چند روزه می میری. جابر گریست و گفت:"از کجا می گویی؟" حضرت فرمودند:"ای جابر به خدا قسم پروردگار عالم علم گذشته و آینده را تا روز قیامت به من عنایت فرموده است.»

آنحضرت را باقر نامیده اند چون انتشار دین و معارف اسلامی را او شالوده ریزی کرده است. مفید در ارشاد گوید: «افرادی از اصحاب رسول اللهصلی الله علیه و آله که مانده بودند نظیر جابربن عبدالله انصاری و بزرگان از تابعین رؤساء مسلمین از فقها و غیر فقها نظیر جابر جعفی، کیسان سختیانی، امین مبارک، زهری، اوزاعی، ابی حنیفه، مالک، شافعی و زیاد بن منذر، از امام باقر روایت نقل می کنند. همچنین مصنفینی نظیر طبری، بلاذری، سلامی، خطیب، ابی داود، اسکافی، مروزی، الاصفهانی، بسیط و نقاش و غیرهم از امام باقر علیه السلام روایت نقل می کنند. این افراد از علمای عامه هستند که بعضی از آنان به فیض محضر امام باقر رسیده اند. و بسیاری از علمای اهل تسنن اقرار دارند که حضرت، بزرگترین عالم زمان خویش بوده است. حتی حکم بن عتیبه یکی از علمای بسیار بزرگ عامه در تفسیر این آیه شریفه:"ان ذلک للمتوسّمین" گفته است."والله محمد بن علی منهم"؛ به خدا قسم محمد باقر از متوسّمین است. عبدالله بن عطا که او نیز از علمای عامه است می گوید: ما رایت العلماء عند احدٍ اصغر علما منهم عند ابی جعفر لقد رایت الحکم بن عتیبة عنده کانه متعلم؛ندیدم دانشمندان را که نزد کسی چنین خویش را کوچک پندارند که نزد امام باقر کوچک بودند؛ حکم بن عتیبه نزد امام باقر فقط یک شاگرد بود."

ما امامانی هستیم رهنما و چراغ‌های درخشان و علم افراشته شده برای مردم. ماییم سابقون و آخرون. یعنی اول ماییم و آخر ماییم ـ اشاره به واسطه فیض است ـ هر که به ما پناه برد، رستگار می شود و هر که از ما تخلف کند، غرق خواهد شد.

خواصّ اصحاب امام باقر و همچنین افرادی که از او روایت نقل می کنند بیشتر از چندین هزار نفرند. ولی افراد فوق العاده مبرزی در میان آنها وجود دارند که جداً باید گفت فخر شیعه هستند. اجماع شیعه بر این است که در میان اصحاب رسول الله و تابعین آنها که شاگردان اصحاب هستند و آن شش نفر عبارتند از: زراره معروف، الخربوز، ابو بصیر، فضیل بن یسار، محمدبن مسلم و یزید بن معاویه، که یکی از آنها مثل محمد بن مسلم سی هزار روایت از امام باقر روایت کرده است، و می گویم این روایات از اسرار است که به کسی نباید بگویم.»

امام باقر دو امتیاز عالی علاوه بر امتیازهایی که برای ائمه علیهم السلام وجود دارد، در میان ائمه دین دارند و از زبان ایشان به بعضی از آن امتیازها اشاره شده است.

مناقب ابن شهر آشوب از امام باقر نقل می کند که حضرت فرموده اند:

"نحن جنب الله و نحن حبل الله و نحن رحمة الله علی خلقه و بنا یفتح الله و بنا یختم الله، نحن ائمة الهدی و مصابیح الدجی و نحن العلم المرفوع لاهل الدنیا و نحن السابقون و نحن الآخرون، من تمسک بنا لحق و من تخلف عنا غرق. نحن قادة المحجلین و نحن حرم الله و نحن الطریق والصراط المستقیم الی الله عزوجل و نحن من نعم الله علی خلقه و نحن المنهاج و نحن معدن النبوة و نحن موضع الرسالة و نحن اصول الدین و الینا یختلف الملائکة و نحن السراج لمن استضاء بنا و نحن السبیل لمن اقتدی بنا و نحن الهداة الی الجنة و نحن عروة الاسلام و نحن الجسور و نحن القناطر من مضی علینا اسبق و من تخلف عنا محق و نحن السنام الاعظم و بنا یصرف الله عنکم العذاب من ابصر بنا و عرفنا و عرف حقنا و اخذ بامرنا فهومنا."

این خطبه شریفه اشاره به آیات قرآن و روایات قطعی از پبامبر اکرم است.

«ما جنب خداوند متعالیم، جنب به معنی پهلو است و عرب چنانچه از وجه که به معنی صورت است اراده ذات می‌کند و از ید که به معنی دست است اراده قدرت می کند، از جنب، اراده قرب می کند. و چون اهل بیت علیهم‌السلام منتهای قرب الهی را دارند به آنها جنب الله گفته می شود. این جمله امام باقر اشاره است به آیه ای که در سوره زمر است:

ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله(1)؛توبه کنید قبل از این که بگویید ای وای به من و تفریط گری من درباره خدا.» بنابراین تفسیر، معنی چنین می‌شود که می‌گوید: ای وای به من که سرو کاری با اهل بیت نداشتم. ماییم حبل الله. جمله اشاره است به آیه شریفه واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا(2)؛ «چنگ بزنید به ریسمان محکم خدا و متفرق نشوید». ماییم از جمله رحمت واسعه پروردگار که بر بنده ها دارد. جمله اشاره است به آیه شریفه «و رحمتی وسعت کل شیء(3)»؛ رحمت من هر چیزی را فرا گرفته است. و در روایات آمده است که رحمت واسعه خدا حقیقت اهل بیت علیهم السلام است. ماییم که خلقت عالم از ابتدا تا انتها به دلیل ما است و خداوند به دلیل ما عالم را خلق نمود. این جمله که در زیارات نیز دیده می شود اشاره به آیه شهادت است: و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا(4)؛ « و همانا ما شما ـ اهل بیت ـ را مستکمل آفریده ایم تا شاهد مردم باشید و رسول اکرم نیز شاهد بر شما». و در روایات فراوان است که این شهادت واسطه فیض است. ما امامانی هستیم رهنما و چراغ‌های درخشان و علم افراشته شده برای مردم. ماییم سابقون و آخرون. یعنی اول ماییم و آخر ماییم ـ باز اشاره به واسطه فیض است ـ هر که به ما پناه برد، رستگار می شود و هر که از ما تخلف کند، غرق خواهد شد. جمله اشاره است به حدیث نبوی که بهطور متواتر از پیامبر اکرم روایت شده است. پیامبر علیه السلام فرموده است: مثل اهل بیت، کشتی نوح است هر که به آنان تمسک جوید رستگار و هر که از آنان تخلف کند غرق خواهد شد. ما راهنمای افراد هستیم در روز قیامت که رستگارند. ماییم حرم الله که احترام ما در میان مردم محفوظ است. جمله ما راه مستقیم هستیم، اشاره به آیه اهدنا الصراط المستقیم دارد. از جمله نعمت‌های خدا بر بندگان هستیم. اشاره است به آیه شریفه: و ضرب الله مثلاً قریة کانت آمنة مطمئنة یأتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع والخوف بما کانوا یصنعون(5)؛ «پروردگار عالم مثل زد به قریه ای که عقیده و امنیت داشتند و نعمت مثل باران برای آنها می بارید، آنان به نعمت خدا کفر ورزیدند پس پروردگار عالم لباس قحطی و ناامنی را بر آنان پوشانید در قبال آنچه که انجام می دادند.» راه حق و حقیقت هستیم و معدن نبوت. آنچه پیامبر داشته ما داریم. و رسالت در خانه ما فرو آمده است: الله اعلم حیث یجعل رسالته.(6) ما پایه های اسلام هستیم و ملائکه به خانه ما رفت و آمد دارند. ما چراغ راه هر که بخواهد هستیم کهازنور ما بهره ببرند. ماییم عروة الوثقای اسلام. اشاره به آیه شریفه است: و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها(7)؛ «هر که ایمان به خدا آورد به دستاویز محکمی دست زده که ناگسستنی است.» ما هستیم پای هر که بخواهد به حق رسد، از ضلالت نجات یابد و به بهشت رود؛ باید ما را طی کند و از ما راهنمایی گیرد. هر که از ما عبور کرد سبقت برد و هر که تخلف کرد نابود شد. بزرگترین حافظ اسلام هستیم. ماییم که به دلیل وجود ما عذاب دنیوی و اخروی از بندگان برطرف می شود. هر که ما را شناخت و حق ما را شناخت، و دستورات ما را اجرا کرد، از ما استورستگار خواهد شد.

">او جامع علوم و شکافنده علم و توسعه دهنده علم بود. او نمایانگر علم بود و علم را رفعت داد. قلب او مهذب و علم و عمل او پاک بود. او طاهر و مطهر بود، خلق او عالی بود و عمر او در اطاعت خداوند صرف شد. تبحّری در عرفان داشت که زبان، گویای آن نیست. سخنان او در عرفان و سیر و سلوک به حدّی است که نمی‌تواند در این گفتار ضبط شود.»

باید گفت این خطبه دارای اشارات و کنایات و لطایف فراوان است و باید کتابی درباره این خطبه نگاشت. اما امام باقر علیه السلام اضافه بر فضایلی که همه اهل بیت دارند و حضرت در این خطبه به بعضی از آنها اشاره نموده است، دو امتیاز عالی دارد که فی الجمله درباره آن سخن گفتیم.

مورخین درباره سؤال و جواب آن راهب نصرانی با امام باقرعلیه السلاممطالبی نوشته اند که ما خلاصه ای از آن را می آوریم:

هشام بن حکم، حضرت باقر را به شام احضار نمود. آن بزرگوار همراه با امام صادق علیه السلام به طرف شام حرکت کردند. در بین راه راهبی را دیدند که ارادتمندان به دور او حلقه زده بودند تا راهب آنان را نصیحت کند. حضرت باقر علیه السلام وارد جمع آنان شد. ابهّت و تجلی نور امام باقر علیه السلام، راهب را تحت تأثیر قرار داد. آنگاه از حال آن بزرگوار استفسار کرد و مسایلی پرسید. مسایل او گرچه از نظر ما عوامانه است و با مقام قدس علمی حضرت باقرعلیه السلاممناسبتی ندارد، ولی در آن دوره جهل، مسایلی بود بزرگ که توانست راهب و اطرافیانش را مسلمان کند.

1 ـ ساعتی که نه از روز است و نه از شب؟

امامفرمودند ساعت‌های بین الطلوعین می باشد که از ساعت‌های بهشت است. در آن ساعت‌ها می‌توان آخرت را آباد کرد و سعادت دو جهان را به دست آورد.

2 ـ می گویند اهل بهشت فضولات ندارند، نشانه آن در این دنیا چیست؟

حضرت فرمودند: نشانه آن بچه ای است که در شکم مادر است.

3 ـ می گویند نعمت‌های بهشت پایان ناپذیر است، نشانه آن در دنیا چیست؟

حضرت فرمودند: نشانه آن علم است که هر چه از آن بهره گیرند نقصان ندارد.

4 ـ آن دو برادر که با هم متولد شدند و با هم مردند، اما عمر یکی از آنان پنجاه سال و عمر دیگری صد و پنجاه سال چه کسانی بوده اند.

حضرت جواب دادند: آن دو برادر عُزیر و عزیز بوده‌اند که قرآن از آنها خبر می دهد که عزیز چون در زنده شدن مرده‌ها در روز قیامت تردید کرد، پروردگار عالم جان او را صد سال گرفت سپس زنده کرد. آن راهب پس از شنیدن جواب‌های حکیمانه با اطرافیانش مسلمان شد. شأن ائمه طاهرین در تاریخ ناشناخته مانده است، گرچه ابن حجر متعصب در حق او گفته است:

هو باقر العلم و جامعه و شاهد علمه و رافعه صفی قلبه و زکا علمه و عمله و طهرت نفسه و شرف خلقه و عمرت اوقاته بطاعة الله و له من الرسوخ من مقامات العارفین مایکل عنه السنة الواصفین و له کلمات کثیرة فی السلوک و المعارف لاتجملها من العجالة؛او جامع علوم و شکافنده علم و توسعه دهنده علم بود. او نمایانگر علم بود و علم را رفعت داد. قلب او مهذب و علم و عمل او پاک بود. او طاهر و مطهر بود، خلق او عالی بود و عمر او در اطاعت خداوند صرف شد. تبحّری در عرفان داشت که زبان گویای آن نیست. سخنان او در عرفان و سیر و سلوک به حدّی است که نمی‌تواند در این گفتار ضبط شود.»

صاحب جنات الخلود که شیعه است می‌گوید: «اکثر اوقات او صرف اطاعت خدا می شد. از خوف خدا می گریست. بسیار متواضع بود؛ تمام بر سر مزارع می رفت و کار می کرد و آنچه به دست می آورد در راه خدا صرف می نمود. سخی ترین مردم بود و تمام علما نزدش می آمدند؛ علمشان قطره ای بود در مقابل دریا، و نظیر امیرالمؤمنین علیه السلام چشمه های حکمت از اطرافش می جوشید و در مقابل جلالتش هر جلیلی کوچک بود.»

ذکر معجزه ای از حضرت

در خاتمه، معجزه ای از معجزات آن حضرت را یادآور می شویم. کلینی رحمة الله در کافی از ابی بصیر نقل می‌کند که نزد امام باقر علیه السلام رفتم و گفتم: شما وارث رسول اکرم هستید؟ فرمود: آری. گفتم: رسول الله وارث انبیاست و آنچه آنان می دانند او می داند؟ فرمود: آری، چنین است. گفتم: بنابراین شما قدرت دارید که مرده را زنده کنید و کور مادرزاد و مرض برص را شفا دهید، چنانکه قرآن درباره عیسی علیه السلام فرموده؟ فرمود: به اذن پروردگار قدرت داریم. سپس فرمود جلو بیا! چون جلو رفتم دست مبارک خود را به چشم‌های من زد و من بینا شدم. سپس به من فرمودند: ای ابی بصیر، آیا می خواهی در روز قیامت بینا باشیومثل مردم، حساب، کتاب و مشقت‌های آخرت را دارا باشی، یا کور باشی ولی در آخرت بدون محاسبه به بهشت روی؟ ابی بصیر می‌گوید کوری را انتخاب کردم.

پی نوشت ها:

1- زمر، قسمتی از آیه 56.

2- آل عمران، قسمتی از آیه 103.

3- اعراف، قسمتی از آیه 156.

4- بقره، قسمتی از آیه 143.

5- اعراف، قسمتی از آیه 156.

6- انعام، قسمتی از آیه 124.

7- بقره ، قسمتی از آیه 256.

..................................................................................................................................................................................

شکافنده دانش و جامع علوم

 

 شخصیت اخلاقی 

  اصحاب امام باقر علیه السلام 

  شخصیت علمی 

  دوران زندگی و شهادت ایشان 

  کلماتی از آن بزرگوار 

یکى از علماى بزرگ سنى به نام ابن حجر هیثمى درباره ایشان مى نویسد: «محمد باقر به اندازه‌اى گنج‌هاى پنهان معارف و دانش‌ها را آشکار ساخته، حقایق احکام و حکمت‌ها و لطایف دانش‌ها را بیان نموده که جز بر عناصر بى بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست و از همین جاست که وى را شکافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده اند.»

مادر ایشان حضرت فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) است که مکنی به ام عبدالله یا ام الحسن بود و با این ترتیب آن حضرت هم از جانب مادر و هم از جانب پدر فاطمی و علوی بوده است، لقب ایشان به دلیل دانش بیکران، باقر یا باقرالعلوم بوده است … صدوق و طوسی در امالی خود روایت کرده‌اند که رسول الله (ص) آن حضرت را باقر نامید و به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: « ای جابر، زمان یکی از اولاد مرا که از فرزندان حسین است درک خواهی کرد، او همنام من است و علم را با مهارت بسط می‌دهد و می‌شکافد، وقتی او را دیدی سلام مرا به او برسان.»

ابان بن تغلب محضر سه امام - امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام - را درک نمود . ابان از شخصیت‌های علمی عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود: در مسجد مدینه بنشین و به رای مردم فتوا بده، زیرا دوست دارم مردم فردی چون تو را در میان شیعیان ما ببینند.

 شخصیت اخلاقی 

در گفتار راستگوترین و در دیدار گشاده رو ترین و در بذل جان در راه خدا، بخشنده ترین و در اخلاق متواضع‌ترین مردمان بود. از خوف خدا بسیار می‌گریست و هنگام مشکلات اهل بیت را جمع می‌کرد و با هم به ذکر و استغفار می‌پرداختند. قسمت عمده درآمد خود را در راه خدا انفاق می‌فرمود و خود مانند غلامانش در مزرعه کار می‌کرد. در زهد و فضل و تقوا و آشنایی با رموز قرآن و سنت و تفسیر و احکام شرع سرآمد همگان بود… علی بن عیسی اربلی در کتاب کشف الغمه و انب طلحه در مطالب السوول و سبط ابن جوزی در تذکرة الائمه و سایر محدثین اهل سنت از عبدالله بن عطاء مکی روایت کرده‌اند که گفته است: علما را نزد هیچ‌ کس حقیرتر از آن ندیدم که در محضر ابوجعفر محمد بن علی دیدم… امام محمد باقر(ع) در مورد نمونه‌ای از اخلاق امام باقر روایت است که مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه ‏امام بسیار مى‏آمد و به آن گرامى مى‏گفت: «... در روى زمین بغض و کینه‌ کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچ کس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده‌‏ام آنست که اطاعت‏ خدا و پیامبر و امیرمؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى ‏بینى به خانه  تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى!» در عین حال امام علیه السلام با او مدارا مىفرمود و به نرمى سخن مىگفت. چندى بر نیامد که شامى بیمار شد و مرگ را رویا روى خویش دید و از زندگى نومید شد، پس وصیت کرد که چون درگذرد ابو جعفر «امام باقر» بر او نماز گزارد. شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند. بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیب نشسته است، و آن گرامى همواره چنین بود که پس از نماز به ذکر و تعقیب مى ‏پرداخت. عرض کرد: آن مرد شامى به دیگر سراى شتافته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید.  فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم.

پس برخاست و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو رکعت نماز خواند و دست‌ها را به دعا برداشت، سپس به سجده رفت و همچنان تا بر آمدن آفتاب، در سجده ماند، آنگاه به خانه‏ شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد. امام او را برنشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به کام او ریخت و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت. دیرى بر نیامد که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى ‏دهم که تو حجت ‏خدا بر مردمانى.»

یکى از علماى بزرگ سنى به نام ابن حجر هیثمى درباره ایشان مى نویسد: «محمد باقر به اندازه‌اى گنج‌هاى پنهان معارف و دانش‌ها را آشکار ساخته، حقایق احکام و حکمت‌ها و لطایف دانش‌ها را بیان نموده که جز بر عناصر بى بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست و از همین جاست که وى را شکافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده اند.»

  اصحاب امام باقر علیه السلام 

آوازه علوم و دانش امام باقر(ع) چنان اطراف و اکناف پیچیده بود که ملقب به باقرالعلوم؛ یعنى شکافنده دانش‌ها گردید. در مکتب امام ابوجعفر باقرالعلوم - که درود فرشتگان بر او- شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند که اینک به نام برخى از آنان اشاره مى ‏شود:

1-ابان بن تغلب: او محضر سه امام - امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام - را درک نمود . ابان از شخصیت‌های علمی عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود: در مسجد مدینه بنشین و به رای مردم فتوا بده، زیرا دوست دارم، مردم فردی چون تو را در میان شیعیان ما ببینند.

2-زراره: دانشمندان شیعه از میان شاگردان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، شش تن را فقیه تر می شمرند  که زراره یکی از آنها است. از امام صادق نقل است که فرمود: اگر "برید بن معاویه"، "ابوبصیر"، "محمد بن مسلم" و "زراره " نبودند، آثار پیامبر(معارف شیعه) از میان می رفت؛ آنان بر حلال و حرام خدا امین هستند. باز فرمود: برید، زراره، محمد بن مسلم و احول در زندگی و مرگ، نزد من محبوب‌ترین مردمان هستند.

3-کمیت اسدی: شاعری سر آمد بود و زبان گویایش در دفاع از اهل بیت، اشعاری پر مغز می سرود. اشعارش چنان کوبنده و رسواگر بود که پیوسته از طرف خلفای اموی تهدید به مرگ می شد.

4-محمد بن مسلم: فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود. چنان که گفته شد، امام صادق او را یکی از آن چهار تن به شمار آورده که آثار پیامبر به وجودشان پا برجا و باقی است.

در گفتار راستگوترین و در دیدار گشاده رو ترین و در بذل جان در راه خدا، بخشنده ترین و در اخلاق متواضع‌ترین مردمان بود. از خوف خدا بسیار می‌گریست و هنگام مشکلات اهل بیت را جمع می‌کرد و با هم به ذکر و استغفار می‌پرداختند. قسمت عمده درآمد خود را در راه خدا انفاق می‌فرمود و خود مانند غلامانش در مزرعه کار می‌کرد. در زهد و فضل و تقوا و آشنایی با رموز قرآن و سنت و تفسیر و احکام شرع سرآمد همگان بود

 شخصیت علمی 

بی تردید چنان که بسیاری از علمای اهل سنت نیز گفته اند، امام باقر علیه السلام در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوستدارانش، از تمامی بلاد و سرزمین‌های اسلامی، پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم اهل بیت، بسیاری را وا می‌داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان، اهل عراق که بسیاری از آنان شیعه بودند بیش از دیگران مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند.

مراجعه کنندگان، خضوعی خاص نسبت به شخصیت علمی امام داشتند چنان که عبدالله بن عطای مکی گوید: علما را در محضر هیچ کسی کوچکتر از زمان حضور در محضر امام باقر علیه السلام ندیدم. حکم بن عتیبه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل معلم خود به نظر می رسید.

شهرت علمی امام، در حد تعبیر ابن عنبة، مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که «کان سید فقهاء الحجاز» بلکه حتی در عراق و خراسان نیز به طور گسترده فراگیر شده بود. چنان که راوی می گوید: دیدم که مردم خراسان دور حضرت حلقه زده و اشکالات علمی خود را از ایشان می پرسیدند.

ذهبی درباره امام باقر علیه السلام می نویسد: ایشان از کسانی است که بین علم و عمل، سیادت و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و برای خلافت اهلیت داشت.

ابرش کلبی از هشام بن عبدالملک پرسید: این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از وی می پرسند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسر قرآن می‌داند.

  دوران زندگی و شهادت ایشان 

امام باقر علیه السلام با پنج خلیفه از خلفاى بنى امیه معاصر بود که عبارتند از: ولید بن عبدالملک (96 ق) و سلیمان بن عبدالملک ( 99 ق) و عمر بن عبد العزیز (101 ق) و یزید بن عبدالملک (107ق) و هشام بن عبدالملک ( 125 ق) و همه آنان جز عمر بن عبدالعزیز در ستمگرى و استبداد و خودکامگى دست کمى از نیاکان خود نداشتند و پیوسته براى امام باقرعلیه السلام مشکلاتى فراهم مى نمودند.

ولى در عین حال، او از طریق تعلیم و تربیت، جنبشى علمى به وجود آورد و مقدمات تأسیس یک مرکز علمى اسلامى را در دوران امامت خود پى ریزى کرد که در زمان فرزند بزرگوارش امام جعفر صادق علیه السلام به نتیجه کامل رسید.

روش کار پیشوایان ما به ویژه امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام که در اوضاع فشار و خفقان به سر مى بردند به شیوه مخفى و زیرزمینى بود، شیوه اى که موجب مى شد کسى از کارهاى آنان مطلع نشود. همین کارهاى پنهانى، گاهى که آشکار مى شد، خلفا را سخت عصبانى مى نمود در نتیجه، وسایل تبعید و زندانى شدن آنها فراهم مى شد.

سرانجام، امام باقر علیه السلام که پیوسته مورد خشم و غضب خلیفه وقت، هشام بن عبدالملک بود، به وسیله ایادى او مسموم شد و در روز دوشنبه 7 ذیحجه سال 114 هجرى قمرى در 57 سالگى به شهادت رسید. بدن مطهر آن دریای بیکران دانش خدایی در قبرستان بقیع، در کنار پدر و جد بزرگوارش امام حسن مجتبی و امام سجاد علیهماالسلام به خاک سپرده شده است.

 کلماتی از آن بزرگوار 

1-همانا خداوند عزوجل نگاه دارد به وسیله تقوا بنده را از آنچه عقلش بدان دسترسی ندارد.

2-بردباری جامه شخص دانا و عالم است مبادا خود را از آن برهنه کنی.

3-خدا بر خویش مهرورزی را لازم کرده و رحمت او بر خشمش پیشی جسته و از روی راستی و درستی به انجام رسیده، پس چنان نیست که خداوند به بندگان خشم آغاز کند پیش از آن که آنان او را به خشم آورند...

4-هر ملتی که کتاب خدا را به پشت سر انداخته خدا نیز علم کتاب را از آنها بگیرد…

5-حریص بر دنیا، همچون کرم ابریشم است که هر چه پیله را بر خود بیشتر بپیچد، بیرون آمدنش مشکل تر می‌شود.

منبع:

از رساله امام محمد باقر علیه السلام، سعد الخیر /  روضه کافی ج اول (ص 79 – 75 )

..................................................................................................................................................................................

امام باقر علیه السلام چشمه زلال معرفت و علم

چشمه جاری شکافنده علم‌ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت. شیعه نشان افتخار دیگری بر گردن آویخت و بر این پیشوای معصوم خود بالید. ای افتخار شیعه که در ضیافت خانه حوزه ها و دانشگاه ها سفره پر نعمت دانش تو گسترده است، میلاد مسعودت را گرامی می داریم.

نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است، بدین جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده‌اند که هر یک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است.

کنیه امام "ابو جعفر" بود. مادرش "فاطمه" دختر امام حسن مجتبی(ع) بود. بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن(ع) و از سوی پدر به امام حسین(ع) می رسید. پدرش حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین، علی بن الحسین(ع) است. تولد حضرت باقر(ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجری در مدینه اتفاق افتاد.

در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد. دوران امامت امام محمد باقر(ع) از سال 95 هجری که سال شهادت امام زین العابدین(ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجری یعنی مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشت.

امام محمد باقر(ع) و پس از وی امام جعفر صادق(ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند. زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان، وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار اهتمام می ورزیدند، و فقه آل محمد(ص) را جمع و تدوین و تدریس کنند. به همین جهت محضر امام باقر(ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود.

در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح است، ترجمه کتاب‌های فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش می آید، و عده‌ای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا می شوند. قاضی‌ها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر می‌نمایند و تعلیمات قرآنی - به ویژه مسأله امامت و ولایت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی (ع) متوجه کرده و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار می‌دادند. برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند. اینها عواملی بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها بایستند. بدین جهت امام محمد باقر(ع) و پس از وی امام جعفر صادق(ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند. زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان، وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار اهتمام می ورزیدند، و فقه آل محمد(ص) را جمع و تدوین و تدریس کنند. به همین جهت محضر امام باقر(ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود.

دانش امام باقر علیه السلام نیز همانند دیگر امامان از سرچشمه‏ وحى بود. آنان آموزگارى نداشتند و در مکتب بشرى درس نخوانده بودند. «جابر بن عبدالله‏» نزد امام باقر(ع) مى‏آمد و از آن حضرت دانش فرا مى‏گرفت و به آن گرامى مکرر عرض مى‏کرد: اى شکافنده علوم! گواهى مى‏دهم تو در کودکى از دانشى خداداد برخوردارى.

در مکتب تربیتی امام باقر(ع) علم و فضیلت به مردم آموخته می‌شد. ابوجعفر امام محمد باقر(ع) متولی صدقات حضرت رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و پدر و جد خود بود و این صدقات را بر بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت. امام باقر(ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سیرت و صورتش ستوده بود، پیوسته لباس تمیز می پوشید و در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود.

بسیار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود. در ضمن سخنانش می فرمود:

مصافحه کردن کدورت‌های درونی را از بین می برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - می‌ریزد.

امام باقر(ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی، کمال مواظبت را داشت. می‌خواست سنت‌های جدش رسول الله (ص) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید. در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستان‌ها بیرون می رفت و با کارگران و کشاورزان بیل می زد و زمین را برای کشت آماده می‌ساخت. آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبین و کد یمین - به دست می‌آورد در راه خدا انفاق می‌فرمود. بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله(ص) می‌رفت، پس از گزاردن فریضه، مردم گرداگردش جمع می‌شدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند.

امام باقر(ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی، کمال مواظبت را داشت. می‌خواست سنت‌های جدش رسول الله (ص) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید. در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستان‌ها بیرون می رفت و با کارگران و کشاورزان بیل می زد و زمین را برای کشت آماده می ساخت. آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبین و کد یمین - به دست می‌آورد در راه خدا انفاق می‌فرمود. بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) می‌رفت، پس از گزاردن فریضه، مردم گرداگردش جمع می‌شدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند.

مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی - با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسیار کردند. ناچار حضرت سجاد(ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر(ع) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستم‌های بی سابقه آل‌ ابوسفیان، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت (ع) توجه کردند، در اصلاح عقاید مردم به ویژه در مسأله امامت و رهبری، که تنها شایسته امام معصوم است، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعلیم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایی رسید که فرزند گرامی آن امام، حضرت امام جعفر صادق(ع) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پایه گذاری نمود و احادیث و تعلیمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.

امام سجاد(ع) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر، و امام باقر(ع) با تشکیل حلقه های درس، زمینه این امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دینی را برای مردم روشن فرمود. رسول اکرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینی وحی الهی، وظایفی را که فرزندان و اهل بیت گرامی اش در آینده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احادیثی که از آن حضرت روایت شده، تعیین فرموده است. چنان که در این حدیث آمده است:

در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) گوئیا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که باید - بر مردم روشن نبود، گویا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حیات مادی بیرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشیده بودند و در کنار دریای بیکران وجود علی(ع) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمی دانستند. بی جهت نبود که مولای متقیان بارها می فرمود: "سلونی قبل ان تفقدونی"؛ پیش از آن که من را از دست بدهید از من بپرسید و بارها می گفت: "من به راه‌های آسمان از راه‌های زمین آشناترم." ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند؟ اما به تدریج، به ویژه در زمان امام محمد باقر(ع) مردم کم کم لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامی را درک می کردند و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گوارای دانش امام باقر(ع) را دریافتند و تسلیم مقام علمی امام(ع) شدند و به قول یکی از مورخان:

"مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند". امام باقر(ع) نیز چون زمینه قیام بالسیف (قیام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان - فراهم نبود، از این رو، نشر معارف اسلام و فعالیت علمی را و هم مبارزه عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را، از این طریق مناسب‌تر می‌دید، و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود، به فعالیت‌های ثمربخش علمی در این زمینه پرداخت. اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و سیر تعلیمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود، مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار می گرفت. در عین حال امام هیچگاه از اهمیت تکلیفی شورش (علیه دستگاه) غافل نبود، و از راه دیگری نیز آن را دامن میزد: و آن راه، تجلیل و تأیید برادرش زید بن علی بن الحسین بود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی